اشتعل

معنی کلمه اشتعل در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
شعل (۱ بار)
. شعل افروخته شدن آتش و شعیله فتیله مشتعل است اشتعال رأس تشبیه است به اشتعال آتش از حیث رنگ. یعنی: گفت خدایا من استخوانم سست شده و سرم از پیری سفید گشته است. در مجمع فرموده «اَشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً» از بهترین استعاره هاست... زجاج گفته: چون سفیدی در سر از حدّ گذشت گویند «اَشْتَعَلَ رَأْسُ فلانٍ». این کلمه در قرآن مجید فقط یکبار آمده است.

جملاتی از کاربرد کلمه اشتعل

«وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً» رأس اینجا کنایتست از موی سر و محاسن. چنان که در قصه موسی (ع) و برادر گفت: «أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ» یعنی اخذ بشعر رأسه و لحیته، و الاشتعال انتشار شعاع النار، ای اشتعل فیه الشیب اشتعال شعاع النار. این بر سبیل استعارت گفت. چنان که شعلهای آتش در وقت التهاب متفرّق شود و پیدا گردد، هم چنان سپیدی پیری در موی سر و محاسن من پیدا گشت و منتشر شد «شیبا» نصب علی التمییز.