اشتر نخعی

معنی کلمه اشتر نخعی در لغت نامه دهخدا

اشتر نخعی. [ اَ ت َ رِ ن َ خ َ ] ( اِخ ) زرکلی آرد: اشتر نخعی متوفی بسال 37 هَ. ق. / 657 م. مالک بن حارث بن عبدیغوث نخعی معروف به اشتر یکی از امرای بزرگ شجاع بوده است. وی بر قوم خود ریاست داشت و درجنگ یرموک شرکت کرد و چشم وی از دست رفت و با علی ( ع ) در جنگ جمل و صفین همراهی کرد. علی ( ع ) وی را برای حکومت مصر تعیین فرمود و او بدان صوب رهسپار شد، ولی در راه مصر درگذشت. آنگاه علی ( ع ) درباره وی گفت : خدای مالک را رحمت کناد. او برای من آنچنان بود که من برای پیامبر خدا بودم. وی از کسانی بود که بر عثمان قیام کردند و در محاصره او شرکت داشت. مالک اشتر شعر نیک می سرود و از شجاعان و بخشندگان و عالمان فصیح بود. وی را به لقب افعی نیز میخوانده اند. ( از الاعلام زرکلی ج 3 ص 828 ). و رجوع به الاصابه ج 3 ص 482 وعیون الاخبار ج 1 ص 186 و ص 118 و عیون الانباء و حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 547 و قاموس الاعلام ترکی شود.

معنی کلمه اشتر نخعی در فرهنگ فارسی

زر کلی آرد : اشتر نخعی متوفی بسال ۳۷ هجری مطابق ۶۵۷ میلادی مالک بن حارث بن عبد یغوث نخعی معروف به اشتر یکی از امرای بزرگ شجاع بوده است وی بر قوم خود ریاست داشت و در جنگ یرموک شرکت کرد و چشم وی از دست رفت و با علی ( ع ) در جنگ جمل و صفین همراهی کرد .

جملاتی از کاربرد کلمه اشتر نخعی

علی در مقابل کفار حربی و نیز دشمنان اسلام بسیار قاطع بود. با این‌حال در مقابل اهل کتاب و کفار ذمی طبق احکام اسلامی و با رأفت و مدارا برخورد می‌کرد که نمونهٔ آن در تاریخ وجود ندارد. چنان‌که به فرماندار خود مالک اشتر نخعی می‌نگارد: «دلت را سرا پرده رحمت به بندگان خدا و محبت و لطف به آنان ساز، و همانند درنده نسبت به آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری! زیرا «رعیت» (مردمی که در پوشش حکومت اند، و باید آن‌ها را مراعات کرد) بر دو گروه‌اند: یا برادر دینی تو اند یا انسان‌هایی همانند تو اند در آفرینش.»
محمد رضا خان آخرین رئیس طایفه سربندی، این طایفه و طایفه براهوئی از اعقاب مالک اشتر نخعی هستند، که در زمان خلافت عمر به ایران آمده می‌داند. شهرت این طایفه به نخعی بنا به قول راوی بستگی آن‌ها به مالک اشتر است.