اشتر بختی

معنی کلمه اشتر بختی در لغت نامه دهخدا

اشتر بختی. [ اُ ت ُ رِ ب ُ ]( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشتر خراسانی : از من عجب میکردند که یا بنت ذویب ، این نه آن خر است که با ما براه می آید، این اشتر بُختی است. من گفتم این نه آن خر است این کاری دیگر است. ( تاریخ سیستان ).
اشتران بختیم اندر سبق
مست و بیخود زیر محملهای حق.مولوی.و رجوع به اشتر خراسانی شود.

معنی کلمه اشتر بختی در فرهنگ فارسی

اشتر خراسانی : از من عجب میکردند که یا بنت ذویب این نه آن خر است که با ما براه میامد این اشتر بختی است من گفتم این نه آن خر است این کاری دیگر است .

جملاتی از کاربرد کلمه اشتر بختی

در قیامت می کوثر ز تو باد ایزآمد مستی اشتر بختی نه زآب عنب است
هزار اشتر بختی سرخ موی بنه بر نهادند با رنگ و بوی