اسمائه

معنی کلمه اسمائه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَسْمَائِهِ: اسمهایش ("اسم"بر لفظ دلالت کننده بر چیزی یا اوصاف آن چیز که نشانه ای برای آن شده اند،می گویند .اصل این کلمه از ماده " سمه " اشتقاق یافته ، و سمه به معنای داغ و علامتی است که بر گوسفندان میزدند ، تا مشخص شود کدامیک از کدام شخص است ، و ممکن هم هست اش...
ریشه کلمه:
سمو (۴۹۳ بار)ه (۳۵۷۶ بار)وسم (۱۸۱ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه اسمائه

قوله تعالی: الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا رب العالمین جل جلاله و تقدست اسمائه و لا اله غیره، درین آیت دوستان خود را می‌نوازد، و روش ایشان باز می‌گوید و گفتار و کردار ایشان می‌ستاید، و می‌پسندد. آفرین خدا بر آن جوانمردان باد که در هر چه گویند و هر چه خواهند و هر قاعده که نهند از اول نام دوست برند، و ازو گویند، و باو گویند، که با او خو کرده‌اند و بآن آسوده‌اند.
قوله: أَ فَرَأَیْتُمْ ما تُمْنُونَ أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ. حضرت حق جل جلاله و تقدّست اسمائه و تعالت صفاته، درین آیت کریمه کلام قدیم ازلی اظهار قدرت خویش میکند بر عالمیان در آفرینش ایشان. تا بدانند که صانع بی‌علت او است، کردگار بی‌آلت اوست قهار بی‌علت اوست غفار بی‌مهلت اوست. ستّار هر زلّت اوست.
مفسران گفتند الحمد للَّه الثناء علیه بجمیل افعاله و جزیل نواله و کریم صفاته و اسمائه. و الحمد الثناء علیه بصفاته العلی و اسمائه الحسنی، و الشکر الثناء علیه بانعامه و احسانه الی خلقه.» خدای را عز و جل حمد گویند و مدح گویند و شکر گویند: حمدمه است از مدح، که حمد بجای مدح ایستد و مدح بجای حمد نایستاد، و حمدمه است از شکر که حمدهم در ابتدا رود و هم در مکافات، و شکر جز در مکافات نرود. هر چه در مدح و شکر یابند در حمد یابند و نه هر چه در حمد یابند در مدح و شکر یابند.