اسم مکان

معنی کلمه اسم مکان در لغت نامه دهخدا

اسم مکان. [ اِ م ِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مکان ، اسمی است که دال بر مکان و محل باشد. در فارسی برای ساختن اسم مکان یکی از ادات ذیل را افزایند:
1- گاه : کمینگاه ، رزمگاه ، بزمگاه ، جایگاه ، پایگاه :
داغگاه شهریار اکنون چنان خرم شود
کاندرو از خرمی خیره بماند روزگار.فرخی.از فراوان ْ شررِ غم که مرا در دل بود
گفتی اندر دل من ساخته اندآتشگاه.فرخی.عمید اسعد... برسبیل امتحان گفت امیربداغگاه است و من میروم پیش او و تو را با خود ببرم بداغگاه که داغگاه عظیم خوش جایی است... قصیده ای گوی لائق وقت ، و صفت داغگاه کن. ( چهارمقاله نظامی عروضی چ لیدن ص 37 ). بدر شهر بمرغ سپید فرودآمد و لشکرگاه بزد. ( چهارمقاله ص 31 ). امیر نصربن احمد گفت تابستان کجا رویم که ازین خوشتر مقامگاه نباشد. ( چهارمقاله ص 32 ).
چو کوششگاه کاووس است از زینت همه بستان
چو بخششگاه جمشید است از نعمت همه صحرا.وطواط.2- ستان : گلستان ، نخلستان ، بوستان ، نیستان :
ز خون ، رود گفتی میستان شده
ز نیزه ، هوا چون نیستان شده
گلستان که امروز باشد ببار
تو فردا چنی گل نیاید بکار.فردوسی.آنجا که بود آن دلستان با دوستان در بوستان
شدگرگ و روبه را مکان شد گور و کرکس را وطن.امیرمعزی.3- کده : دهکده ، بتکده ، آتشکده ، ماتمکده :
هم آتش بمردی به آتشکده
شدی نور نوروز و جشن سده.فردوسی.از آن شهرها بت پرستان بکش
پس آتشکده کن به آیین و هش.دقیقی.در آب خضر آتش زده خمخانه زو مریم کده
هم حامل روح آمده هم نفس عذرا داشته.خاقانی.آن جنوداً لم تروها صف زده
گشت جان او ز بیم آتشکده.مولوی.4- خانه : آتشخانه ، ماشین خانه ، کارخانه ، رودخانه : و ایشان [گبرکان ] میگویند که ما خدای پرستیم و این آتشخانه را که داریم و خرشید را که داریم نه بدان داریم که گوئیم این را پرستیم اما بجایگاه ِ آن داریم که شما محراب دارید و خانه ٔمکه. ( تاریخ سیستان ص 93 ).
5- لاخ : سنگلاخ ، رودلاخ ، هندولاخ ، دیولاخ ، آتش لاخ ، کلوخ لاخ ، نمک لاخ ، اهرمن لاخ :
در آن اهرمن لاخ نرم و درشت
ز ماهی شکم دیدم از ماه پشت.

معنی کلمه اسم مکان در فرهنگ فارسی

اسم مکان اسمی است که دال بر مکان و محل باشد .

معنی کلمه اسم مکان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسم دلالت کننده بر محل وقوع فعل را اسم مکان گویند.
اسم مکان، اسمی است که بر محل وقوع فعل دلالت می کند، مانند: «مجلس» که بر محل نشستن، و «مسجد» که بر محل سجده، دلالت می کند.
اشکال
در مورد اسم مکان، برخی اشکال کرده اند که: بعضی از مکان ها ممکن است هیچ گاه به مبدأ، متلبس نگردد تا این که انقضای مبدأ نسبت به آن تصور شود و در نتیجه، مشمول بحث مشتق گردد؛ برای مثال، امکان دارد مکانی (مانند محبس و مسجد) را برای زندانی کردن متخلف و یا عبادت کردن نمازگزار معین کنند، ولی ممکن است حتی یک نفر به حبس و یا به مسجد نرود، در نتیجه، چگونه انقضای مبدأ در این مکان ها متصور است؟
جواب از اشکال
به این اشکال، چنین جواب داده شده که: در اسم مکان، صرف آماده نمودن (شأنیت) محل برای عمل خاص، کافی است؛ یعنی مسجد مکانی است که برای سجده کردن و محبس مکانی است که برای زندانی کردن افراد متخلف در آن، آماده گردیده است.

جملاتی از کاربرد کلمه اسم مکان

ای دوست آن را که مرکب عشق حامل بود و وجودش در لامکان حاصل هر آینه اسم مکان از بودش زایل بود و تصور حدوث در نهادش باطل.
در زبان فارسی اهلیت‌نام زیر مجموعه‌ای از صفت‌های نسبی است که به مکان اشاره دارند. این نام معمولاً با افزودنِ پسوند ی(یایِ نسبت) به انتهای واژهٔ اسم مکان، شهر، کشور و… ساخته می‌شود.
در ایران کاربردِ واژه‌های «دستشویی» و «سرویس بهداشتی» بسیار رایج است. واژهٔ «توالت» نیز که از زبان فرانسوی وارد زبان فارسی شده، توسط برخی استفاده می‌شود. در فارسی افغانستان واژه «تشناب» و در فارسی تاجیکی واژه «حاجت‌خانه» بکارگرفته می‌شود. در قدیم واژه‌هایی مثل «خَلا» یا «مُستَراح» رایج بوده‌اند. واژهٔ مستراح از ریشهٔ عربیِ «ر.و.ح»، بر وزن مُسْتَفْعَل به‌معنی «محل راحت خواستن» گرفته شده‌است. «مَبال» یا «مَوال» از دیگر واژه‌های عامیانه‌ای هستند که در مورد آن به‌کار رفته‌است. «مبال» از ریشهٔ «بَول»، که عربی و اسم مکان است، آمده و به‌معنی «محل ادرار» است. در ایران باستان واژه‌ای معادل «آبریزگاه» برای دستشویی به‌کار می‌رفته‌است.
الخصائص و الموازنة بین‌العربیة و الفارسیة که آن را الموازنة بین‌العربی و العجمی یا الموازنة بین العربیة و العجمیة نیز نامیده‌اند، اثری تحقیقی است دربارهٔ اسم‌های معرّب، اعم از اسم مکان، حیوانات و پرندگان، خوراک و پوشاک، عطریات، سلاح‌ها، قبایل، جواهرات و غیر آن. این کتاب که برای عضدالدوله دیلمی تألیف شده، به دلیل تأکید بر فارسی‌بودن بسیاری از اسم‌های عربی، از گذشته تاکنون یکی از دلایل اعتراض به حمزه اصفهانی بوده‌است. از این اثر، ابوریحان بیرونی، ثعالبی، یاقوت حموی و سیوطی بهرهٔ بسیار برده‌اند. دو نسخهٔ به‌جای مانده از این اثر در کتابخانه‌های مصر نگهداری می‌شوند.