اسلت
معنی کلمه اسلت در لغت نامه دهخدا

اسلت

معنی کلمه اسلت در لغت نامه دهخدا

اسلت. [ اَ ل َ ] ( ع ص ) مرد بینی ازبیخ بریده.( منتهی الارب ). بینی ازبن بریده. مؤنث : سَلْتاء. ج ، سُلت. ( مهذب الاسماء ). || نیمه ٔبینی بریده.
اسلت. [ اَ ل َ ] ( اِخ ) نام پدر ابوقیس شاعر. ( منتهی الارب ).
اسلت. [ اَ ل َ ] ( اِخ )رجوع بعامربن جشم بن وائل و فهرست عیون الاخبار شود.
اسلة. [ اَ س َ ل َ ] ( ع اِ ) یک اَسَل. || هر نبات راست که کجی نداشته باشد. || اَسله زبان ؛ طرَف زبان. باریکی زبان. طرف نازک زبان. سر زبان. ( مهذب الاسماء ). اسله لسان.
و ازین کلمه است حروف اسلیه. ج ، اَسَلات. || سر مرفق. || سرنیزه. || اسله نَصل ؛ نوک پیکان. || اَسَله نعل ؛ نوک کفش. سر کفش. || اَسَله ذراع ؛طرف باریک ذراع که متصل کف است. باریک نای ارش. ( مهذب الاسماء ). سر ارش. || اَسَله بعیر؛ نَرَه آن.

معنی کلمه اسلت در فرهنگ فارسی

نام پدر ابو قیس شاعر .

معنی کلمه اسلت در دانشنامه عمومی

شهر اسلت ( به فرانسوی: Hasselt ) در شهرستان اسلت در استان لمبورگ در منطقه فلاندری در کشور بلژیک واقع شده است.
معنی کلمه اسلت در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اسلت در دانشنامه عمومی

جملاتی از کاربرد کلمه اسلت

ژوزف نوز در ۱۸ اوت ۱۸۶۹ به استخدام وزارت گمرکات و تعرفه بلژیک در آمد و کارش را در لیمبورگ، اسلت و نرپلت آغاز کرد. او در سال ۱۸۷۳ با مقام حسابرس سطح چهارم گمرکات به آنتورپ رفت. در سال ۱۸۹۰ به سمت معاون اداره گمرکات بروکسل دست یافت. او در این مقام به‌واسطهٔ «حمیت، هوش و تعهدی» که در بازرسی قاچاق الکل نشان داد موفق به دریافت نشان لئوپلد شد.
براساس ۱۳ بررسی رتبه‌بندی ۹۷/۱۰۰ را از متاکریتیک بدست آورد. نیل مک کورمیک از تلگراف به آلبوم از پنج ستاره، پنج داد. میکائیل وود، در لس آنجلس تایمز گفت: «هر آهنگ بیشتر از آهنگ قبل شگفتی ها را بر می انگیزد.» کارل ویلسون برای از اسلت، آلبوم را بهترین اثر دیلن در «سالهای اخیر، شاید دهه‌های اخیر» به علت وسعت اشاره‌های فرهنگی و عمق اشعار و ترانه‌ها خواند.
لیمبورخی نام گروهی از گونه‌های فرانکی سفلای شرقی است که گویشوران آن در مناطق لیمبورخ (شامل استان‌های لیمبورخ هلند و بلژیک) و راینلاند در امتداد مرز کشورهای آلمان-هلند-بلژیک پراکنده‌اند. این محدوده شهرهای فنلو، دوسلدورف، آخن، ماستریخت، اسلت و تیئنان را دربرمی گیرد.