استادند
جملاتی از کاربرد کلمه استادند
سعد دولت را بسعدالدوله بازآمد نیاز هردو بهر بندگی در پیش استادند باز
باز بعضی در عجایبهای راه باز استادند در جنب گناه
گرچه استادند و دانا عقل پاک و فهم تیز پیش عقل و فهم او شاگرد و نادان آمدند
جمله استادند بیرون منتظر تا درآید اول آن یار مصر
مگر زان خودسران شد عشق دلگیر که استادند بهر عذر تقصیر
چونک استادند پیش تخت شاه یار شبشان بود آن شاه چو ماه
چون بماندند آن دو مرغ دلنواز در بر یکدیگر استادند باز
در استادند خلقی گردِ او در سپر بستند بر هم جمله از زر