استاد خرد

معنی کلمه استاد خرد در لغت نامه دهخدا

استادخرد. [ اُ خ ُ رَ ] ( اِخ ) استاذخرذ. یکی از قراء ری. ( معجم البلدان ) ( مرآت البلدان ).

معنی کلمه استاد خرد در فرهنگ فارسی

یکی از قرائ ری

جملاتی از کاربرد کلمه استاد خرد

ولیکن خدمت پیران نکرده ز استاد خرد سیلی نخورده
ای بر استاد خرد خواند، هم از طفلی او صحف بخشایش و بخشش، که بدو محتشم است
شاعری در خور من نیست که استاد خرد اولین پایه مرا حکمت لقمان آورد
مشورت با خرد افکند که استاد خرد اولین پیرو بهین ذات و مهین جوهره شد
من چو استاد خرد می دهمت چندین پند منع بی وجه مکن نکته بر استاد مگیر