اسب خرد

معنی کلمه اسب خرد در لغت نامه دهخدا

اسب خرد. [ اَب ِ خ ُ ] ( اِخ ) ( اصطلاح نجوم ) قطعةالفرس. فرس اوّل.

جملاتی از کاربرد کلمه اسب خرد

آفاق را طی کرده‌ام اسب خرد پی کرده‌ام منزل در آن حی کرده‌ام مست جمال ساقیم
افسانها را طی کنم اسب خرد را پی کنم تجدید عهد وی کنم سرمست از جام الست