اساس التقدیس

معنی کلمه اساس التقدیس در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] کتاب، دارای اهدائیه، مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و محتوای مطالب در چهار بخش اصلی است که هرکدام دارای بخش‎هایی هستند.
میزان اهمیت نگارش هر کتابی، ‎ه مشکلی است که حل می‎کند؛ کتاب حاضر نیز به یکی از مشکلات و مسائل اساسی اعتقادی مورد اختلاف بین اهل سنت با کرامیه از جهتی و اهل سنت و حشویه از جهتی دیگر می‎پردازد. این اثر بعد از فخر رازی نیز مورد مراجعه دانشمندان و کلامیون بوده تا جایی که ابن ‎تیمیه که در رأس مخالفان با نظریه فخر رازی قرار داشته، کتابی با عنوان «بیان تلبیس الجهمیة فی تأسیس بدعهم الکلامیة» در رد «أساس التقدیس» رازی نگاشت که در دوران حاضر توسط دانشگاه محمد بن سعود در هشت جلد منتشر شده است. میزان مجلدات و صفحاتی که در رد چنین رساله مختصری از جانب شخصی مانند ابن تیمیه نگاشته شده، خود دلیلی بر اهمیت والای این کتاب است.
أساس التقدیس، مسئله صفات خبریه یا آیات و اخبار موهم تشبیه، را حل می‎کند. فخر رازی در حل این مسئله و فهم آنچه سلف به آن معتقدند سرآمد است؛ وی از همه ابزارهای شناختی و عقلی‎اش در رد اعتقاد به تجسیم و قول به جهت و حیّز دو فرقه کرامیه و حشویه از حنابله، استفاده می‎کند.
عبدالله محمد عبدالله در مقدمه، گزارش مختصری از ریشه‎های قول به تشبیه و تجسیم و تحیّز و... توسط این دو فرقه را می‎دهد، کلمات صحابه‎ای مانند ابوبکر و علی(ع) و دیگران را در تأیید عدم برداشت جسمانیت خداوند می‎آورد، درباره حشویه و کرامیه توضیح می‎دهد، افراد و کتاب‎هایی را نام می‎برد که در مبارزه با این اندیشه نوشته شده‎اند و....
فخر رازی برای مقابله با طرف‎داران محمد بن کرام (معروف به مجسمه یا کرامیه) و تحریف‎کنندگان قول احمد بن حنبل (حشویه حنابله)، خود را به علوم عقلی و لغت و تفسیر و حدیث واصول و... مسلح می‎کند. وی این کتاب را در یک مقدمه و چهار قسم می‎نویسد. مقدمه کتاب، مختصر است و وی در آن نظرش را به‎صورت واضح درباره آیاتی که ظاهرشان موهم تشبیه است، بیان می‎کند. همچنین، بیان می‎کند که این کتاب را برای سلطان ابوبکر بن ایوب، سلطان مصر و شام در دهه آخر قرن ششم هجری، نوشته است. از جمله ایرادات ابن ‎تیمیه بر او در ردی که بر کتاب نوشته، همین مورد است، ولی فخر رازی کرارا در کتابش دعا می‎کند که خداوند، نوشته وی را ذخیره‎ای برای آخرتش قرار دهد.
فخر رازی پس از مقدمه‎اش شروع به ذکر تقسیم کتابش می‎کند؛ مطالب «أساس التقدیس» در چهار قسم بیان شده است. رازی در قسم اول، شواهدی را که دلالت دارند، خدای متعال منزه از جسمانیت است ارائه می‎کند. مطالب این قسم در شش فصل بیان شده است. فصل اول دربردارنده سه مقدمه است که قبل از پرداختن به ادله واجب است آنها را ذکر کرد؛ اثبات وجود موجودی که مورد اشاره حسی قرار نمی‎گیرد، عدم لزوم وجود شبیه و نظیر برای تمامی موجودات و اختلافات میان قائلان به جسمانیت خداوند. در فصل دوم، ده دلیل سمعی (قرآنی و روایی) بر تنزیه خدا از جسمانیت ذکر شده است. رازی در فصل سوم، دلائل عقلی بر اینکه خدای متعال متحیّز نیست را ارائه می‎کند؛ او شش برهان در اثبات این امر اقامه کرده و آن را با رد شبهات قائلان بر این امر تکمیل می‎نماید. وی در فصل چهارم در پی اثبات این است که خدای متعال، مختص به حیز و جهتی نیست؛ به این معنی که نمی‎توان به اینکه اینجاست یا آنجاست اشاره حسی داشت. فصل پنجم در بیان شبهات عقلی اختصاص خدا به حیز و جهت است و فصل ششم در رد بر کرامیه که قائل به جسمانیت خدایند، می‎باشد. ظاهرا، فخر رازی در ترتیبی که در بیان مطالب قسم اول کتابش ذکر شد (ذکر مقدمات ثلاث، بیان ادله سمعی و سپس عقلی و رد کرامیه و حشویه و...)، ادله سعمی را بر ادله عقلی مقدم می‎دارد؛ علت این امر می‎تواند این باشد که اختلاف او با گروهی است که اولویتشان در ایمان و اعتقاد، با ادله سمعی است.

جملاتی از کاربرد کلمه اساس التقدیس

برخی با استناد به بسیاری روایت‌هایش از خاندان محمد (اهل البیت) و «امیرالمؤمنین» خواندن علی بن ابی‌طالب وی را علوی خوانده‌اند.[نیازمند منبع] نیز فخر رازی در اساس التقدیس وی را از امامان اهل سنت می‌شمارد.[نیازمند منبع] مرگ وی را بین ۳۹۸ تا ۴۰۲ قمری یا ۵۰۲‏ یا ۵۶۵ نیز دانسته‌اند. امّا آنچه مشهور است وی در قرن چهارم قمری می‌زیسته‌است.