معنی کلمه اساس التقدیس در دانشنامه اسلامی
میزان اهمیت نگارش هر کتابی، ه مشکلی است که حل میکند؛ کتاب حاضر نیز به یکی از مشکلات و مسائل اساسی اعتقادی مورد اختلاف بین اهل سنت با کرامیه از جهتی و اهل سنت و حشویه از جهتی دیگر میپردازد. این اثر بعد از فخر رازی نیز مورد مراجعه دانشمندان و کلامیون بوده تا جایی که ابن تیمیه که در رأس مخالفان با نظریه فخر رازی قرار داشته، کتابی با عنوان «بیان تلبیس الجهمیة فی تأسیس بدعهم الکلامیة» در رد «أساس التقدیس» رازی نگاشت که در دوران حاضر توسط دانشگاه محمد بن سعود در هشت جلد منتشر شده است. میزان مجلدات و صفحاتی که در رد چنین رساله مختصری از جانب شخصی مانند ابن تیمیه نگاشته شده، خود دلیلی بر اهمیت والای این کتاب است.
أساس التقدیس، مسئله صفات خبریه یا آیات و اخبار موهم تشبیه، را حل میکند. فخر رازی در حل این مسئله و فهم آنچه سلف به آن معتقدند سرآمد است؛ وی از همه ابزارهای شناختی و عقلیاش در رد اعتقاد به تجسیم و قول به جهت و حیّز دو فرقه کرامیه و حشویه از حنابله، استفاده میکند.
عبدالله محمد عبدالله در مقدمه، گزارش مختصری از ریشههای قول به تشبیه و تجسیم و تحیّز و... توسط این دو فرقه را میدهد، کلمات صحابهای مانند ابوبکر و علی(ع) و دیگران را در تأیید عدم برداشت جسمانیت خداوند میآورد، درباره حشویه و کرامیه توضیح میدهد، افراد و کتابهایی را نام میبرد که در مبارزه با این اندیشه نوشته شدهاند و....
فخر رازی برای مقابله با طرفداران محمد بن کرام (معروف به مجسمه یا کرامیه) و تحریفکنندگان قول احمد بن حنبل (حشویه حنابله)، خود را به علوم عقلی و لغت و تفسیر و حدیث واصول و... مسلح میکند. وی این کتاب را در یک مقدمه و چهار قسم مینویسد. مقدمه کتاب، مختصر است و وی در آن نظرش را بهصورت واضح درباره آیاتی که ظاهرشان موهم تشبیه است، بیان میکند. همچنین، بیان میکند که این کتاب را برای سلطان ابوبکر بن ایوب، سلطان مصر و شام در دهه آخر قرن ششم هجری، نوشته است. از جمله ایرادات ابن تیمیه بر او در ردی که بر کتاب نوشته، همین مورد است، ولی فخر رازی کرارا در کتابش دعا میکند که خداوند، نوشته وی را ذخیرهای برای آخرتش قرار دهد.
فخر رازی پس از مقدمهاش شروع به ذکر تقسیم کتابش میکند؛ مطالب «أساس التقدیس» در چهار قسم بیان شده است. رازی در قسم اول، شواهدی را که دلالت دارند، خدای متعال منزه از جسمانیت است ارائه میکند. مطالب این قسم در شش فصل بیان شده است. فصل اول دربردارنده سه مقدمه است که قبل از پرداختن به ادله واجب است آنها را ذکر کرد؛ اثبات وجود موجودی که مورد اشاره حسی قرار نمیگیرد، عدم لزوم وجود شبیه و نظیر برای تمامی موجودات و اختلافات میان قائلان به جسمانیت خداوند. در فصل دوم، ده دلیل سمعی (قرآنی و روایی) بر تنزیه خدا از جسمانیت ذکر شده است. رازی در فصل سوم، دلائل عقلی بر اینکه خدای متعال متحیّز نیست را ارائه میکند؛ او شش برهان در اثبات این امر اقامه کرده و آن را با رد شبهات قائلان بر این امر تکمیل مینماید. وی در فصل چهارم در پی اثبات این است که خدای متعال، مختص به حیز و جهتی نیست؛ به این معنی که نمیتوان به اینکه اینجاست یا آنجاست اشاره حسی داشت. فصل پنجم در بیان شبهات عقلی اختصاص خدا به حیز و جهت است و فصل ششم در رد بر کرامیه که قائل به جسمانیت خدایند، میباشد. ظاهرا، فخر رازی در ترتیبی که در بیان مطالب قسم اول کتابش ذکر شد (ذکر مقدمات ثلاث، بیان ادله سمعی و سپس عقلی و رد کرامیه و حشویه و...)، ادله سعمی را بر ادله عقلی مقدم میدارد؛ علت این امر میتواند این باشد که اختلاف او با گروهی است که اولویتشان در ایمان و اعتقاد، با ادله سمعی است.