ازین سپس
معنی کلمه ازین سپس در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ازین سپس
من و قناعت و کنجی ازین سپس زیراک زیان عمر من از سود جاه و مال گذشت
خسرو ازین سپس نگذارد عنان تو گو برق بار آتش و گو ابر زای، آب
چو شعر شکر فرستم ازین سپس بر شاه نگر چه خواهم گفتن ز کبر و غنج و دلال
شمایل تو بدیدم ز قامت شمشاد ازین سپس کشش من همه سوی بالاست
ز سرخ روئی عدلش ازین سپس در باغ دم صبا نکند زرد روی برگ رزان
غم ناتوانی من نمیخوری و ندانم ازین سپس که تواند آنکه چو من قرار ستیزه تو به جان دهد
پیدا شد ازین سپس جهانی بیرون ز جهان خرم جان
ز خوردنیها من خود همین غمی دارم چو زین برآمدم آخر ازین سپس چه خورم
عمر بی عشق، جمله محنت بود راحت من، ازین سپس باشد
فغان ز جور نیستی به دادرس نمیکشم کشیدم ار چه پیش ازین ازین سپس نمیکشم