ازبد. [ اِ ب ِ ] ( اِخ ) یکی از قرای دمشق ، بین آن و اذرعات سیزده میل است و یزیدبن عبدالملک بن مروان خلیفه در شعبان و بقولی در رمضان سال 105 هَ. ق. بدانجا درگذشت. و در سبب اقامت وی در آن قریه اختلاف است. ( معجم البلدان ).
معنی کلمه ازبد در فرهنگ فارسی
نام یکی از قرای دمشق
جملاتی از کاربرد کلمه ازبد
صفائی جوی و بگسل طبع ازبد تو نیکی کن در اینجاگاه با خود