اریستوکرات

معنی کلمه اریستوکرات در فرهنگ معین

( آریستوکرات ) (تُ کِ ) [ یو. ] (ص . ) طرفدار اشراف ، عضو طبقة اشراف ، آن که معتقد به حکومت آریستوکراسی است .

معنی کلمه اریستوکرات در فرهنگ عمید

( آریستوکرات ) ۱. عضو طبقۀ اشراف.
۲. هواخواه و طرفدار اشراف.
۳. مربوط به طبقۀ اشراف.

معنی کلمه اریستوکرات در فرهنگ فارسی

عضوطبقه اشراف، هواخواه اعیان واشراف، طرفدار آریستوکراسی
( صفت اسم ) طرفدار اریستوکراسی طرفدار اشراف عضو اریستو کراسی از اعیان .

جملاتی از کاربرد کلمه اریستوکرات

از نظر ایدئولوژیک، شورش پیچیده بود. از یکطرف از مقامات اسپانیایی خواهان تغییر و اصلاحات در ساختار حکومت استعمار بود که اغلب به نام شخص پادشاه صحبت می‌کرد. از طرف دیگر، خواهان سرنگونی حاکمیت اروپایی و چیزی مانند ابقای همان امپراتوری اینکای قبل از ورود اسپانیا بود. ادعای توپاک آمارو مبنی بر اینکه خود را از تبار اینکا می‌نامید امکان برآمدن یک دولت اریستوکرات همانند نویسندگان مستیزوی قرن شانزدهم را تداعی می‌کرد. آنچه شاعر گارسیلاسو دو لا وگا می‌گفت که اینکاها را در حاکمیت با اشراف اسپانیا شریک می‌دانست.
یونان برغم نامه و اشراف ساختند دیموکرات را و اریستوکرات را