اره بر
معنی کلمه اره بر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اره بر
بر سر فتنه دیدهاند تو را اره بر سر کشدهاند تو را
نهالی در این باغ سر بر نزد که دهرش به کین اره بر سر نزد
نهد گر دست جورش از تطاول اره بر فرقم دگر دست تعلق نگسلم چون شانه از مویش
یکی اره بر پای سروی نهاد به دست وی آن سرو از پا فتاد
چون زکریا شد ز بیم خصم پنهان در درخت اره بر فرق سرش، دارای دوران آفرید
باز آن را بین که دل پر جوش شد اره بر سر دم نزد خاموش شد
ز نهال بی بر ما به عدم چه فتنه سر زد؟ که نهاد اره بر سر خط سرنوشت ما را
کشد اره بر فرق اگر دشمنت به از منت دوست بر گردنت
چو قمری آنکه بگردنش طوق حکمت نیست خروس وار مبادش جز اره بر تارک
یاد گیر از بید مجنون، شیوه افتادگی گر گذارند اره بر فرق تو، سر بالا مکن