ارماث

معنی کلمه ارماث در لغت نامه دهخدا

ارماث. [ اَ ] ( ع اِ ) جمعگونه ای از رِمث که نام گیاهی است در بادیه. || ( اِخ ) ( یوم... ) نخستین روز از ایام جنگ قادسیه را یوم ارماث گویند و آن در زمان عمربن الخطاب و امارت سعدبن ابی وقاص بود ویاقوت گوید من نمیدانم که آن موضعی است یا همان گیاه مذکور را اراده کرده اند. عمروبن شاس الاسدی گوید:
تذکرت اخوان الصفاء تیمموا
فوارس سعد و استبد بهم جهلا
و دارت رَحی الملحاء فیها علیهم
فعادوا خیالا لم یطیقوا لها ثقلا
عَشیّةَ أرماث و نحن نذودهم
ذیادَ الهوافی عن مشاربها عکلا.
و عاصم بن عمرو التمیمی راست :
حمینا یوم أرماث حِمانا
و بعض القوم اولی بالجمال.( معجم البلدان ).
ارماث. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ رَمَث. || حبل ارماث ؛ رسن کهنه. ( منتهی الأرب ). ریسمان کهنه. || چیزهای از چوب ساخته شده که به آن برنشینند و بدریا روند. ( کنزاللغات ).
ارماث. [ اِ ] ( ع مص ) باقی گذاشتن در پستان ناقه شیر را. بقیه شیر دست بداشتن در پستان. ( تاج المصادر بیهقی ). || افزون گردانیدن. || نرم گردانیدن. ( منتهی الأرب ). || زاید از داده گرفتن. زائد گرفتن از آنچه داده باشد. ( منتهی الأرب ). || ارماث کسی را در مال او؛ باقی گذاشتن او را در مالش : ارمث فلان فی ماله و کذا فی ضرعه ؛ ابقی. ( تاج العروس ).

جملاتی از کاربرد کلمه ارماث

ایرانیان با پر کردن رود عتیق به دستور رستم قدم به خاک قادسیه گذاشتند و نبرد قادسیه را آغاز کردند، این نبرد چهار روز طول کشید که آن را مهم‌ترین و بزرگ‌ترین نبرد بین ایرانیان و سپاه اسلام دانسته‌اند و اعراب مطابق عادتشان برای هر روز نامی برگزیدند.[پ ۹] آنان اولین روز جنگ را یوم ارماث گفتند[پ ۱۰] و یوم اغواث نامی بود که بر روی روز دوم نبرد گذاشتند، روز سوم را یوم عماس[پ ۱۱] و روز چهارم را نیز یوم القادسیه نامیدند. اعراب علاوه بر آن‌که چهار روز نبرد را نامگذاری نمودند، شب سوم نبرد را نیز لیلة الهریر نامیدند.[پ ۱۲]