( آرشی ) آرشی. [ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به آرش پهلوان. - تیر آرشی ؛ تیری سخت دورپرتاب : بزیر پی آن که هست آتشی که سامیش گرز است و تیر آرشی.فردوسی.منسوب به آرش سرسلسله سلاطین اشکانی : دو فرزند او هم گرفتار شد از او تخمه آرشی خوار شد.فردوسی. آرشی. [ رِ ] ( ص نسبی ) معنوی ، مقابل لفظی. ( برهان ).
معنی کلمه ارشی در فرهنگ عمید
( آرشی ) مربوط به آرش: به زیر پی آنکه هست آتشی / که سامیش گرز است و تیر آرشی (فردوسی۲: ۱۵۳۵ ).
معنی کلمه ارشی در فرهنگ فارسی
( آرشی ) ( صفت ) ۱ - منسوب به آرش پهلوان : تیر آرشی تیری سخت دور پرتاب . ۲ - منسوب به آرش سلسل. اشکانی : ازو تخم. آرشی خوار شد ( فردوسی ). منسوب به آرش معنوی منسوب به آرش پهلوان داستان که تیراندازماهری بود،تیر آرشی )
جملاتی از کاربرد کلمه ارشی
این کتاب در ایران با ترجمهٔ سپیده کوتی و در نشر پیدایش چاپ شدهاست. همچنین نسخه بدون سانسور کتاب در دانمارک توسط فرناز ارشی به فارسی ترجمه شده و انتشارات آوای بوف آن را بهصورت کتاب الکترونیکی و کتاب صوتی منتشر نموده است.
از او کتاب بر قلههای ناامیدی با ترجمهٔ سپیده کوتی به زبان فارسی ترجمه و در نشر پیدایش چاپ شدهاست. همچنین نسخه بدون سانسور این کتاب در دانمارک توسط فرناز ارشی به فارسی ترجمه شده و انتشارات آوای بوف آن را بصورت کتاب الکترونیکی و کتاب صوتی منتشر نموده است. از مهم ترین آثار چوران که شهرت بسیاری برای او به ارمغان آورد و برخی آن را شاهکار او خوانده اند کتاب "دردسر متولد شدن" است. این کتاب مجموعه ای از گزین گویه ها است که چوران آن ها را در دوران بلوغ فکری خود خلق و منتشر کرده است. این اثر را فرهاد کربلایی به فارسی ترجمه و نشر ثالث آن را منتشر کرده است.
زبان ارشی، زبان مردم ارس است که در شمال ارمنستان ساکن بودند و (احتمالاً) بعدها زبان مردم هرتی که ساکن جنوب گرجستان و شمال غربی گرجستان بودند، شده است. این زبان کم و بیش به عنوان ناخی اثبات شده است. این مردم و زبانشان در نهایت با زبان گرجی یا آذری جایگزین شد.