ارزاس

معنی کلمه ارزاس در لغت نامه دهخدا

ارزاس. [ اَ ] ( اِخ ) نام ارشک بیونانی. از جمله نام والی مملکتی در جوار آبیسارس ، معاصر اسکندر مقدونی. ( ایران باستان ص 1818 ). رجوع به ارزاکس شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ارزاس

خجسته به هنگام شاه اردشیر همان گاه داراب ارزاس پیر
چو سالی دو ارزاس شاهی نمود به دل کینه با گواسش فزود
چو آگه شد ارزاس را هم بکشت همه تخت شاهیش آمد به مشت
بیاراست پس تاج الماس را نشانید بر تخت ارزاس را
مگر نام ارزاس و آرش یکی ست تفاوت در این نامها اندکی ست
نخست اشک کش بد زآرش نژاد همش نام ارزاس آرند یاد
کهین کش همی بود ارزاس نام سوی قیصر روم برداشت گام
یکی نامور بود ارزاس نام به بلخ اندرون زیستی شادکام