اردشیر چهارم
جملاتی از کاربرد کلمه اردشیر چهارم
با بر تختنشینی اردشیر سوم، شاهنشاهی هخامنشی بار دیگر به قدرت پیش از اردشیر دوم بازمیگردد. او چندین شورش در بخشهای مختلف شاهنشاهی را سرکوب و مصر را یکبار دیگر ضمیمه امپراتوری کرد. اما با کشته شدن اردشیر سوم در پاییز ۳۳۸ به دست باگواس، خواجه جاهطلب دربار هخامنشی، این امیدها پایان مییابد. با مسموم شدن اردشیر سوم، اوضاع سیاسی شاهنشاهی هخامنشی رو به بحران میرود. باگواس که میخواست کنترل اوضاع را در دست خود نگاه دارد، همه پسران اردشیر سوم، به جز ارشک و بیسدانس را به قتل میرساند. سپس ارشک جوان با نام اردشیر چهارم به عنوان شاهنشاه جدید برگزیده میشود.
دوره دوم هخامنشی شاهد گنجاندن مجدد مصر به عنوان یک ساتراپی از شاهنشاهی ایران تحت حکومت سلسله سی و یکم (۳۴۴–۳۳۲ پیش از میلاد) بود که شامل سه شاهنشاه پارسی بود که به عنوان فرعون حکومت میکردند. —اردشیر سوم (۳۴۳–۳۳۸ پیش از میلاد)، اردشیر چهارم (۳۳۸–۳۳۶ پیش از میلاد) و داریوش سوم (۳۳۶–۳۳۲ پیش از میلاد) — با شورش خباباش (۳۳۸–۳۳۵ پیش از میلاد) بر ضد هخامنشیان قطع شد. حکومت ایران در مصر با شکست شاهنشاهی هخامنشی توسط اسکندر مقدونی که تسلیم ساتراپ پارسی مصر مازاسس را در ۳۳۲ پیش از میلاد پذیرفت، پایان یافت و آغاز حکومت هلنیستی در مصر بود که پس از مرگ اسکندر در امپراتوری بطلمیوسی تثبیت شد.
نحوه به قدرت رسیدن کوروش و شرح حال نخستین شاهان هخامنشی موضوع اصلی این جلد از تاریخ ایران باستان است. در اینجا پیرنیا دربارهٔ روابط ایران و یونان هم به تفصیل مینویسد و از تسخیر مناطق مختلف به دست هخامنشیان سخن میگوید. جلد دوم اثر پیرنیا با توضیح دربارهٔ نام و نسب سلطنت اردشیر یکم آغاز میشود و با مرگ اسکندر و شرح خصال او پایان مییابد. در این جلد مؤلف به بیان رویدادهای زمان خشایارشای دوم، سغدیانه، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم، اردشیر چهارم و داریوش سوم میپردازد و نشان میدهد که چگونه اسکندر مقدونی با نبردهای متعدد امپراتوری بزرگ ایران را از پای درمیآورد و به ممالک همسایه ایران نظیر هند و عربستان میتازد.
آرتاشس چهارم یا اردشیر چهارم (ارمنی: Արտաշես Դ) پادشاه ارمنستان از سلسله اشکانی ارمنستان (آرشاکونی) بود.
بعد از شکست قطعی داریوش در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، و فرار او بسوی مشرق، در حدود دامغان، بسوس ساتراپ (والی) باختر و از خویشاوندان داریوش که از آمدن اسکندر مطلع شده بود، شاه را به قصد کشتن، زخم مهلکی زد و به سوی باختر گریخت و خود را اردشیر چهارم، شاه خواند.
بعد از شکست قطعی داریوش در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، و فرار او بسوی مشرق، در حدود دامغان، بسوس ساتراپ (والی) باختر و برادرزاده داریوش که از آمدن اسکندر مطلع شده بود، شاه را به قصد کشتن، زخم مهلکی زد و به سوی باختر گریخت و خود را به عنوان اردشیر چهارم، شاه خواند.
نام «دروازههای کاسپین»[یادداشت ۳] در اصل به ناحیه باریکی در گوشه جنوب شرقی دریای خزر گفته میشد که در واقع اسکندر از میان آن در تعقیب اردشیر چهارم پیش روی کرد، اگرچه وی برای مستحکم کردن و سنگربندی آن توقف نکرد. این ناحیه توسط تاریخنگاران خیالپردازتر اسکندر به گذرگاههای میان قفقاز منتقل شد.