اذربیجان

معنی کلمه اذربیجان در لغت نامه دهخدا

( آذربیجان ) آذربیجان. [ ذَ ] ( اِخ ) معرّب آذربادگان. ( مفاتیح ).
اذربیجان. [ اَ رَ ] ( اِخ ) یاقوت در معجم البلدان و مبرد در کامل آنرا بفتح اول و سکون دوم و فتح سوم بر وزن عندلیبان خوانده اند. شماخ گوید:
تذکرتها وهناً و قدحال دونها
قری أذربیجان المسالح والحال.
و هم یاقوت گوید: و روی عن المهلب و لااعرف المهلب هذا، آذربیجان بمدالهمزة وسکون الذال فیلتقی ساکنان و کسرالراء ثم یاء ساکنة و باء موحدة مفتوحة و جیم و الف و نون... قال النحویون النسبة الیه أذری بالتحریک و قیل أذری بسکون الذال لأنه عندهم مرکب من أذر و بیجان فالنسبة الی الشطر الاول و قیل أذربی. کل قد جاء. ( معجم البلدان ). رجوع به آذربایجان و معجم البلدان و ضمیمه آن و تاریخ الحکمای قفطی ص 209 س 10 و ص 238 س 17 شود.

جملاتی از کاربرد کلمه اذربیجان

قِیسی یا برگه زردآلو نوعی از زردآلو خشک‌شده است که بسیار شیرین و مطبوع است و در بیشتر نقاط ایران یافت می‌شود. همچنین در برخی مناطق، برگه زردآلوی خشک‌شده که در مواردی حاوی مغز زردآلو نیز باشد را قیسی می‌نامند و به آن «برگه» نیز گفته می‌شود. قیسی یکی از سوغاتی‌های استان آذربایجان شرقی و شاهرود می‌باشد. قطب تولید قیسی درشهرستان مرند در اذربیجان شرقی است و بخش عمده ای از تولید قیسی تولیدی ایران درباغات این شهر به صورت ارگانیک تولید شده و به شهرهای دیگر و بقیه کشورهاصادر می‌شود.