ادهمی

معنی کلمه ادهمی در لغت نامه دهخدا

ادهمی. [ اَ هََ ] ( اِخ ) عبدالقادربن علی الحسین. نزیل مدینه و خادم فراشة شریفة در حجره نبویه. او راست : اربع رسایل :
1- میزان العدل فی مقاصد احکام الرمل.
2- فواتح الرغائب فی خصوصیات اوقات الکواکب. 3 - زهرالمروج فی دلائل البروج. 4 - لطائف الأشارة فی خصائص الکواکب السیارة و آن با کتاب شمس المعارف الکبری در بمبئی بسال 1287هَ. ق. و در مصر ذیل شمس المعارف الکبری بسال 1318هَ. ق. بطبع رسیده است. ( معجم المطبوعات ).

جملاتی از کاربرد کلمه ادهمی

شبلئی باید اندرین بیشه ادهمی باید اندرین مضمار
تا نباشم در بیابان محبت بی‌طریق همچو ابراهیم عاشق ادهمی می‌بایدم
چگونه ادهمی آن ادهمی که من ز برش چنان نشستم و چون بر فراز دیوان جم
براهیمان بسی بودند لیکن بگو تا چون خلیل و ادهمی کو
بیشتر آهنگ‌های وی توسط منوچهر چشم‌آذر، کاظم عالمی، لقمان ادهمی و ناصر چشم‌آذر تنظیم شده است.