[ویکی الکتاب] معنی أَدْخِلْنِی: من راداخل کن ریشه کلمه: دخل (۱۲۶ بار)ن (۲۳۵ بار)ی (۱۰۴۴ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه ادخلنی
اکنون ما را نوبت رفتن آمد، برید مرگ در رسید، آن ساعت غریوی و زاریی در مسجد افتاد، یاران همه دلتنگ و رنجور، گریان و سوزان و خروشان همیگفتند نیک یاری که تو بودی، نیک رسولی که بما آمدی، رسول (ص) ایشان را وداع کرد و بخانه باز آمد، نه بس بر آمد که برید حضرت رسید و نسیم قربت دمید، پردهها برگرفتند و طوبی و زلفی و حسنی بوی نمودند، مصطفی (ص) آن گه گفت: «ربّ ادخلنی مدخل صدق»