اخمص

معنی کلمه اخمص در لغت نامه دهخدا

اخمص. [ اَ م َ ] ( ع ص ، اِ ) باریکی کف پا. باریکی کف پای که بزمین نرسد. میان پای و کف پائی که بر زمین نیاید. آنجا از زیر قدم که بر زمین ننشیند. میان کف پا که با زمین ملحق نشود. || آنکه ته پایش بزمین نرسد. ( مهذب الاسماء ). ج ، اخامص. || باریک میان. ( مؤید الفضلاء ). || افراخته پای. || مقابل حدبه. گودی. شیب. نشیب.

معنی کلمه اخمص در فرهنگ عمید

قسمتی از کف پا، بین پنجه و پاشنه، که به زمین نمی رسد.

جملاتی از کاربرد کلمه اخمص

چون ثریا نشان اخمص تست زافرینش برون بود سر تو
و گفت: کسی را که همگی او خداوند فراگرفته بود از موی سر تا اخمص قدم او همه بهستی خدای اقرار دهد و گفت مردان خدای تعالی همیشه بودند و همیشه باشند.