اختیارات حکومت

معنی کلمه اختیارات حکومت در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اختیارات حکومت (قرآن). حکومت ها در شرایط بحرانی، مجاز هستند آزادی مردم را برای تصرف اموال و املاک خود محدود کرده و آن ها را به سوی مصالح عمومی سوق دهند.
حکومت ها، در محدود کردن آزادی مردم برای تصرف اموال و املاک خود و سوق دادن آن به سمت مصالح عمومی، در شرایط بحرانی مجاز هستند: «قال تزرعون سبع سنین دابـا فما حصدتم فذروه فی سنـبله الا قلیلا مما تاکلون • ثم یاتی من بعد ذلک سبع شداد یاکلن ما قدمتم لهن الا قلیلا مما تحصنون• ثم یاتی من بعد ذلک عام فیه یغاث الناس وفیه یعصرون»؛ «گفت: هفت سال پی در پی بکارید و هر چه می دروید، جز اندکی که می خورید، با خوشه انبار کنید • از آن پس هفت سال سخت می آید، و در آن هفت سال آنچه برایشان اندوخته اید بخورند، مگر اندکی که نگه می دارید • پس از آن سالی آید که مردمان را باران دهند و در آن سال افشردنی ها را می فشرند».
تفسیر آیات
راغب در مفردات گفته: کلمه (داب) به معنای ادامه در سیر است، می گویند: (داب فی السیر دابا) و خدای تعالی فرموده: (و سخر لکم الشمس و القمر دائبین - و مسخر کرد برای شما مهر و ماه را در حالی که دائم السیرند)، و معنای عادت همیشگی را هم می دهد؛ هم چنان که خدای تعالی فرموده: (کداب آل فرعون - مانند عادت آل فرعون)، که همواره بر آن عادت مستمر بودند. بنا به گفته وی معنای آیه چنین می شود: (باید هفت سال پشت سر هم و به طور مستمر کشت و زرع کنید) بعضی دیگر گفته اند: (داب) به معنی (تعب) است و معنای آیه این است که باید با جد و جهد و زحمت کشت و زرع کنید.ممکن هم هست کلمه مذکور حال باشد و معنا چنین باشد که شما هفت سال کشت کنید در حالی که مستمر و یا کوشا باشید.
← مراد از تزرعون
...

جملاتی از کاربرد کلمه اختیارات حکومت

سرزمین یا خِطه اصطلاحی برای انواع تقسیمات کشوری است و معمولاً منطقه‌ای که زیر نظر حوزه قضایی یک دولت است. در واژه‌شناسی بسیاری از کشورها همچون ایالات متحده و نیجریه این اصطلاح به یک قسمت سازماندهی شده از یک ناحیه که تحت کنترل یک کشور است اما به‌طور رسمی در واحد سیاسی آن کشور در مقایسه با دیگر واحدهای سیاسی چون دیگر ایالت‌ها یا استان‌های آن کشور به‌طور مساوی بسط داده نشده یا شریک نیست. در روابط و سیاست بین‌الملل این اصطلاح به‌طور ویژه برای ناحیه‌ای جغرافیایی و غیر حاکمیتی استفاده می‌شود که یا تحت قدرت کنترل حکومت دیگری است یا اینکه اختیارات حکومت خودگردان که به‌طور معمول به تقسیمات قلمروی دوم داده می‌شود به آن داده نشده‌است یا هر دو.
ایده حقوق بشر مربوط به حقوق طبیعی است. بسیاری، تفاوتی میان آنها ندیده اند و آنها را مترادف هم می‌دانند؛ این در حالی است که دیگران این دو را جدای از هم دیده اند تا ارتباط سنتی آنها با حقوق طبیعی را خدشه‌دار کنند. الغای حقوق طبیعی، در زمره اختیارات حکومت‌ها یا نهادهای بین‌المللی نیست. بیانیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ یک ابزار قانونی مهم است که مفهوم حقوق طبیعی را در قانون بین‌المللی نرم تثبیت می‌کند. به‌طور سنتی، حقوق طبیعی را منحصراً حقوق منفی محسوب کرده اند،در حالی که حقوق بشر دارای حقوق مثبت است. حتی در مفهوم حقوق طبیعیِ حقوق بشر، این دو اصطلاح ممکن است مترادف باشند.
چون این قانون بعد از موفقیت مشروطه‌خواهان درگرفتن فرمان مشروطه و با عجله تهیه شده بود و در آن ذکری از حقوق ملت و سایر ترتیبات مربوط به رابطه اختیارات حکومت و حقوق ملت نبود، «متمم قانون اساسی»تهیه شد و به تصویب مجلس رسید و محمدعلی‌شاه نیز آن را در ۱۴ مهر ۱۲۸۶ خورشیدی (۲۹ شعبان ۱۳۲۵ قمری) امضا کرد و به رسمیت رسید، پس از آن نیز در چند نوبت با تشکیل مجلس مؤسسان برخی از مواد این قانون تغییر کرد.
این نظریه‌پرداز انگلیسی که به دو مکتب لیبرالیسم و فایده‌باوری تعلق و اعتقاد داشته، دامنه اختیارات حکومت را «محدود به حفاظت افراد در برابر تعدی دیگران به آزادی‌های او» می‌داند، و استفاده از قدرت حکومت در محدودسازی اراده فرد را در جایی که مزاحم آزادی‌های دیگری نیست رد می‌کند.