احوالات

معنی کلمه احوالات در لغت نامه دهخدا

احوالات. [ اَح ْ ] ( ع اِ ) ج ِ احوال. چگونگیها. سرگذشتها. حالتها:شرح احوالات تلک هندی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 413 ).

جملاتی از کاربرد کلمه احوالات

بیکدیگر ز احوالات عالم همی گفتند خود از بیش و از کم
۱۳۹۱ پناه مردم، در احوالات و کرامات آیت‌الله حاج شیخ غلامرضای یزدی (فقیه خراسانی)، تهیّه: مرکز مطالعات فرهنگی و پژوهشی ریحانةالرّسول، یزد: اندیشمندان یزد، ۱۳۹۱، پالتویی، ۱۵۶ ص، مصوّر. (بدون نام).
چیست اوضاع اخیر اصفهان‌؟ چیست احوالات آذربایجان‌؟
اما حالتِ دیگر اینست که گفته شود منظور سقراط این بوده که انسان هرگز نمی‌تواند چیزی راجع به جهانِ خارج را به یقین بداند، امّا از احوالات درونی خود به یقین می‌تواند معرفت یابد؛ پس می‌تواند بگوید که راجع به جهانِ خارج به یقین چیزی نمی‌داند و تناقضی پیش نمی‌آید.
جام جم، منظومه‌ای به زبان فارسی است که بر قالب مثنوی سروده شده‌است. شاعر این اثر، اوحدی مراغه‌ای، شاعر و عارف ایرانی است که به سال ۷۳۸ ه.ق مصادف با ۱۳۳۸ میلادی از دنیا رفته‌است. این اثر بین سال‌های ۷۳۲ تا ۷۳۳ ه.ق نگاشته شده‌است و شامل ۵۰۰۰ بیت می‌باشد. اوحدی این منظومه را در ۳ دور با موضوعات مختلف سروده‌است و در مواردی چون بررسی احوالات صوفیان در قرن هشتم، اوضاع مردمان در آن روزگاران و شیوه مواجهه با حاکمان، مورد توجه محققان قرار گرفته‌است. این منظومه امروزه بخشی از کلیات اشعار مراغه‌ای را شکل داده‌است.
آرتور و یرژی پسران پدری هستند که چند روزی‌ست با خبر مرگ پدرشان روبرو شده‌اند. فاصلهٔ بعید احساسی پسران و پدر، آن دو از احوالات پدر بی‌خبر گذاشته‌است. مرگ پدر آن دو را به شناخت بهتر زندگی پدر رهنمون ساخته و عواطف پدری و فرزندی را غالب بر فضای داستان می‌کند.
جلد پنجم کتاب به شرح احوالات دوران امان‌الله خان می‌پردازد که سرنوشت دقیقی از آن معلوم نیست.
بُرج فرازان: چهرهٔ جهان پیش از جنگ جهانی اول ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۴ کتابی است اثر باربارا تاکمن. این کتاب تلاشی است برای واکاوی اجتماعیِ ریشه‌هایِ رخدادِ جنگ جهانی اول در قالبِ مرور زندگی و احوالات جوامعی که درگیر این رویداد بوده‌اند.
چنین بود؛ و ما بر احوالات او احاطه داریم. (۹۱)
- اندر احوالات آن یک نفر، از مجموعه تا مقصد می‌خوابم بیدارش نکن، جواد عاطفه
اما این ایده درون حزبی به حدی گسترش می یابد که همه اعضای حزب نیز به این باور می رسند که برادر بزرگی وجود دارد و قانون گذار اوست و کس دیگری نمی تواند این میان جز او بر تمامی احوالات مردم وقوف داشته باشد.
در خردادماه سال ۱۳۵۳، حین تهیهٔ تک‌نگاری شهرک‌های نوبنیاد، توسط ساواک دستگیر شد، قبل از این نیز بارها توسط ساواک و شهربانی دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. یک بار بر اثر شکنجه در بیمارستان جاوید بستری شد، اما این بار (خرداد ۱۳۵۳) ابتدا به زندان قزل‌قلعه و سپس به زندان اوین منتقل شد که این وضعیت به مدت یک سال ادامه پیدا کرد. پس از آزادی از زندان، سه داستان گور و گهواره، فیلم‌نامهٔ عافیتگاه و داستان کلاته نان را نوشت و در سال ۱۳۵۷ به دعوت انجمن قلم آمریکا روانهٔ این کشور شد و سخنرانی‌های متعددی در این کشور انجام داد.احمد شاملو دربارهٔ تجربهٔ زندان ساعدی و احوالات او پس از آزادی چنین می‌گوید:
لابد درد دل را ناگفته گذاشتم و احوالات را محول بتقریر او نمودم، بپرسید آگاه است.