احنف بن قیس

معنی کلمه احنف بن قیس در دانشنامه آزاد فارسی

اَحْنَف بن قیس (بصره ۳ق ـ کوفه ۷۲ق)
از تابعین و فاتحین بزرگ اسلام. از جوانی شیخ بنی تمیم بود. در دورۀ خلافت عمر همراه با سران قبیله به مدینه آمد و مسلمان شد و همۀ بنی تمیم نیز اسلام آوردند. در عهد عثمان در سپاه ابوموسی در فتوحات عراق و خراسان و ماوراءالنهر شرکت فعال داشت و بعد در سپاه عبدالله بن عامر قهستان، هرات، مرو، مروالرود، و بلخ را فتح کرد. وی در دوران خلافت علی (ع) به بصره بازگشت. در ۳۶ق که سپاه طلحه و زبیر همراه با عایشه به قصد جنگ با حضرت علی (ع) به عراق آمدند، با قوم خود در این جنگ (جمل) شرکت نکرد. در جنگ صفین (۳۷ق) در لشکر امام (ع) با معاویه جنگید. در ۵۶ق معاویه از احنف دعوت کرد تا برای جانشینی یزید با وی بیعت کند، ولی او نپذیرفت و به معاویه سخنان درشت گفت. احنف در حلم و حوصله یگانۀ روزگار خود بود.

معنی کلمه احنف بن قیس در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اَحْنَف بْن قِیْس، ابو بحر صخر بن قیس بن معاویة بن حصین (در ۶۷ ق /۶۸۶ م)، از رجال معروف صدر اسلام که در فتح ایران و وقایع مهم عصر خلافت امام علی (علیه السلام) و آغاز دولت اموی نقشی بس مهم داشت.
درباره زندگی شخصی احنف بن قیس در منابع مطالب زیادی وجود ندارد و گزارش های وارده بیشتر پیرامون حضور وی در جنگ ها و فتوحات و مسایل سیاسی آن روز است، اما در عین حال باید گفت او یکی از بزرگان عصر خود بود و نامش ضحاک و گفته شده نام او صخر است و احنف لقب او می باشد. در کتب حالات صحابه آمده، وی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) را درک کرد و حضرت درباره وی دعا کردند، احنف یکی از افراد با عقل و هوش بود. قبیله او در بصره ساکن بودند. وی در میان قبیله اش بسیار محبوب و مورد توجه بود، بطوری که همه از وی تبعیت می کردند. احنف در جنگ جمل شرکت نکرد و خود را کنار کشید، اما در جنگ صفین در کنار حضرت علی (علیه السّلام) بود و با معاویه جنگید، او بعد از شهادت علی (علیه السّلام) هم چنان در بصره زندگی می کرد و خود را از مسائل روز کنار کشیده بود، او در کوفه در سال ۶۷ هجری درگذشت، اما برای خاکسپاری به بصره منتقل گشته و در آنجا دفن شد.
وجه تسمیه احنف
احنف از بنی تمیم و از تیره بنی مُرّة بن عبید بود و پدرش را در جاهلیت بنی مازن کشته بودند نام احنف را به اختلاف صخر و هم ضحاک گفته اند. اما این نام اخیر درست نمی نماید. از روایت بلاذری، نیز برمی آید که منشأ اطلاق این نام بر احنف فقط روایات کلبی بوده است. افزون بر آن احنف در صدر پیمان صلحی که با مرزبان مرورود بست، خود را صخر خوانده است. در وجه تسمیه وی به احنف، همه منابع اتفاق نظر دارند که چون زاده شد، در پایش علتی بود و بدان سبب او را احنف خواندند «حَنَف: برگشتن انگشت ابهام بر روی انگشتان دیگر و بدان سبب بر پاشنه راه رفتن».
اسلام آوردن احنف
نام احنف نخستین بار در شرح وقایع عصر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمده است. هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) گروهی را برای تبلیغ اسلام به میان بنی تمیم «یا بنی سعد شاخه ای از تمیم» فرستاد، احنف اسلام آورد و قبیله خود را نیز بدان توصیه کرد و گفته اند که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) او را بدین سبب دعای خیر فرمود احنف هرگز به حضور پیامبر نرسید و در فتنه سجاح، «پیامبر دروغین» در زمره بنی تمیم بدو پیوست، اما به زودی او را به نادانی منسوب کرد و راه خویش گرفت
← سنجش اسلام احنف
...
[ویکی شیعه] ابو بَحر صَخر بن قَیس بن مُعاویة بن حُصَین (وفات ۶۷ق)، معروف به اَحْنَف بْن قَیس از افراد معروف صدر اسلام که در فتح ایران و حوادث مهم دوران خلافت امام علی(ع) و آغاز دولت اموی نقش مهمی داشت.
احنف در جنگ صفین و جنگ نهروان در سپاه امام علی(ع) بود اما از جنگ جمل کناره گرفت. به امام حسین(ع) یاری نرساند و به عبیدالله بن زیاد اظهار وفاداری کرد. او در نبرد مختار، با مصعب بن زبیر، به مصعب پیوست.
احنف از بنی تمیم و از تیره بنی مُرّة بن عبید بود و پدرش را در جاهلیت بنی مازن کشته بودند. نام احنف را به اختلاف صخر و هم ضحاک گفته اند اما این نام اخیر درست نمی نماید. از روایت بلاذری نیز برمی آید که منشأ اطلاق این نام بر احنف فقط روایات کلبی بوده است. افزون بر آن احنف در صدر پیمان صلحی که با مرزبان مرورود بست، خود را صخر خوانده است. در وجه تسمیه وی به احنف، همه منابع اتفاق نظر دارند که چون زاده شد، در پایش نقصی بود و بدان سبب او را احنف خواندند.

جملاتی از کاربرد کلمه احنف بن قیس

حاکم خراسان احنف بن قیس عامل یزدگرد سوم بود فراری شد و در سال ۳۲ هجری قمری مردم سبزوار به اسلام گرویدند. به‌طوری که در این سال عبدالله بن عامر به فرمان خلیفهٔ سوم به خراسان آمد، وی اسود بن کلثوم را به ناحیه بیهق فرستاد. اسود کشته شد ولی برادرش ادهم به جنگ ادامه داد تا بالاخره اهل بیهق صلح کردند.
با این حال حرقوص در جنگ صفین برای علی جنگید و ذهبی تنها مورخی است که به این موضوع اشاره کرده، اما این موضوع احتمالاً صحت دارد، چرا که احنف بن قیس که رئیس بنی تمیم بود (قبیله ای که بنی سعد زیر شاخه اش محسوب می‌گشت) پس از بی‌طرفی در جنگ جمل، در جنگ صفین به علی پیوسته بود. حرقوص پس از آن موضعی مخالف قبیله خود گرفت و به خوارج پیوست. وی در حرورا با علی به علت اینکه علی رسماً اعلام کرده بود که به شرایط منعقد شده پس از متارکه جنگ صفین، وفادار می‌ماند، درگیری لفظی شدیدی داشت.
شهری است مشهور در خراسان، و در کتاب ملحمة منسوب به بطلمیوس چنین آمده‌است: اولین سازندهٔ آن را لهراسبشاه نوشته‌اند. و برخی سازندهٔ آن را اسکندر دانند و گویند در قدیم اسکندریه نامیده می‌شد. بلخ تا ترمذ دوازده فرسخ فاصله دارد و رود جیحون را نهر بلخ نیز نامیده‌اند. بلخ را احنف بن قیس از جانب عبدالله بن عامر بن کریز، در عهد عثمان بن عفان فتح کرد.
مجمد بن جریر طبری می‌گوید، احنف بن قیس (سردار مسلمانان) پس از فتح شمال شرق ایران، در موقعیتی که احتمال رویارویی با تُرکان وجود داشت به لشکریانش گفت که نمی‌خواهد با تُرکان بجنگد مگر اینکه جنگ اجتناب ناپذیر شود. او اشاره کرد که خلیفه دوم (عُمَر) توصیه نموده که از جیحون عبور نکنند و وارد سرزمین‌های تُرکان نشوند.