احمد حسن
معنی کلمه احمد حسن در فرهنگ اسم ها
معنی: ترکیب دو اسم احمد و حسن ( پسندیده تر و نیکو )، از نام های مرکب، ا احمد و حسن
معنی کلمه احمد حسن در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه احمد حسن
مصر از دیدگاه سیاسی و فرهنگی یکی از مهمترین کشورها در جهان عرب و خاورمیانه است. از چهرههای شاخص علم و فرهنگ مصر میتوان به احمد حسن زویل برندهٔ جایزه نوبل شیمی و نجیب محفوظ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات اشاره کرد. همچنین تعداد زیادی شهروند مصری به ریاست سازمانهای بینالمللی ملی و منطقهای رسیدهاند همچون پطرس غالی دبیرکل سازمان ملل متحد از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷، محمد البرادعی دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب و…؛ دانشگاه الازهر مهمترین مرکز مذهبی جهان اسلام در این کشور قرار دارد.
عبد رزاق احمد حسن آنک هیچ مادر چو او کریم نزاد
حال ظاهر میان امیر محمود و امیر ابو العبّاس خوارزمشاه سخت نیکو بود و دوستی مؤکّد گشته و عقد و عهد افتاده. پس امیر محمود خواست که میان او و خانیان دوستی و عهد و عقد باشد پس از جنگ اوزگند، و سرهنگان میرفتند بدین شغل، اختیار کرد که رسولی از آن خوارزمشاه با رسولان وی باشد تا وقت بستن عهد با خانیان آنچه رود بمشهد وی باشد. خوارزمشاه تن درین حدیث نداد و سر در- نیاورد و جواب نبشت و گفت: ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ، و گفت: پس از آنکه من از جمله امیرم، مرا با خانیان ربطی نیست و بهیچ حال نزد ایشان کس نفرستم. امیر محمود بیک روی این جواب از وی فراستد و بدیگر روی کراهیتی بدل وی آمد، چنانکه بد گمانی وی بودی، و وزیر احمد حسن را گفت: مینماید که این مرد با ما راست نیست که سخن برین جمله میگوید. وزیر گفت: من چیزی پیش ایشان نهم که از آن مقرّر گردد که این قوم با ما راستند یا نه، و گفت که چه خواهد کرد، و امیر را خوش آمد، و رسول خوارزمشاه را در سرّ گفت که این چه اندیشههای بیهوده است که خداوند ترا میافتد و این چه خیالهاست که میبندد؟ که در معنی فرستادن رسول نزدیک خانان سخن برین جمله میگوید و تهمتی بیهوده سوی خویش راه میدهد که سلطان ما از آن سخت دور است. اگر میخواهد که ازین همه قال و قیل برهد و طمع جهانیان از ولایت وی بریده گردد، چرا بنام سلطان خطبه نکند تا ازین همه بیاساید . و حقّا که این من از خویشتن میگویم بر سبیل نصیحت از جهت نفی تهمت باو، و سلطان ازین که من میگویم آگاه نیست و مرا مثال نداده است.
در سال ۱۹۷۸ رئیس جمهور عراق احمد حسن البکر و حافظ اسد با طرحی موافقت کردند و شروع به ساخت معاهداتی کردند که منجر به اتحاد عراق و سوریه شود. این طرح قرار بود در ژوئیه سال ۱۹۷۹ اجرایی شود. با این حال ، صدام حسین ، معاون دبیر حزب بعث عراق ، از ترس از دست دادن قدرت خود به اسد (که قرار بود معاون اتحادیه جدید شود) ، البکر را به تهدید به خشونت مجبور به بازنشستگی کرد.
پس از آنکه احمد حسن البکر، رئیسجمهور پیر و ضعیف عراق به تدریج توانایی رسیدگی به امور دفتری خویش را از دست داد، نقش صدام به عنوان چهرهٔ دولت عراق در داخل و خارج از کشور پررنگتر گردید. او به زودی معمار سیاست خارجی عراق شد و در تمامی جلسهها و دیدارهای دیپلماتیک به عنوان نمایندهٔ ملت عراق حاضر میشد. صدام در اواخر دههٔ ۱۹۷۰، عملاً رهبر بلامنازع عراق شده بود.
با قدرتگیری حزب بعث عراق با سردمداری احمد حسن البکر، تحولات گسترده از به نفع زنان عراقی اتفاق افتاد. آنها برای اولین بار در تاریخ سیاسی عراق دارای حق رای، حق مالکیت و مشارکت در امور سیاسی شدند. این تصمیم با وجود مخالفتهای گسترده از سوی برخی از علمای شیعه، اهل سنت و با اقبال جامعه جهانی و روشنفکران عراقی مواجه شد.
مظفر حسن آن صاحبی که بر در او چو احمد حسن امروز چاکرست هزار
بوسهل احمد حسن حمدوی که فضل همچون شرف بزرگ شداندر کنار او
و خواجه بزرگ احمد حسن هر روزی بسرای خویش بدر عبد الاعلی بار دادی و تا نماز پیشین بنشستی و کار میراندی . من با دبیران او بودمی و آنچه فرمودی، مینبشتمی و کار میبراندمی و خلعتها و صلتهای سلطانی میفرمودی. چون نماز پیشین بکردیمی، بیگانگان بازگشتندی و دبیران و قوم خویش و مرا بخوان بردندی و نان بخوردیمی و باز گشتیمی. یک هفته تمام برین جمله بود تا همه کارها تمام گشت.
مصطفی در عراق به دنبال اوجگیری نهضت رهاییبخش فلسطین، تلاش کرد که روحانیون خارج از کشور به پایگاههای فلسطین بروند و در آن جا دوره ببینند، وی حتی خود تحت آموزشهای نظامی قرار گرفت. فعالیتهای او سبب شد که در ۲۱ خرداد ۱۳۴۸ رئیسجمهور وقت عراق، احمد حسن البکر، او را تهدید به مرگ کرد.[نیازمند منبع]
روز سهشنبه بیستم جمادی الاخری بباغ محمودی رفت و نشاط شراب کرد و خوشش آمد و فرمود که «بنهها و دیوانها آنجا باید آورد.» و سراییان بجمله آنجا آمدند و غلامان و حرم و دیوانهای وزارت و عرض و رسالت و وکالت و بزرگان و اعیان بنشستند و کارها برقرار میرفت و مردم لشکری و رعیّت و بزرگان و اعیان همه شادکام و دلها برین خداوند محتشم بسته. و وی نیز بر سیرت نیکو و پسندیده میرفت، اگر بر آن جمله بماندی، هیچ خللی راه نیافتی؛ امّا بیرون خواجه بزرگ احمد حسن وزیران نهانی بودند که صلاح نگاه نتوانستند داشت و از بهر طمع خود را کارها پیوستند که دل پادشاهان خاصّه که جوان باشند و کامران، آنرا خواهان گردند.
۵ آذر: تراکتورسازی در هفته یازدهم لیگ برتر فوتبال ایران میزبان صبای قم بود که با نتیجه ۲ بر ۱ تیم صبا را شکست داد. محمد ابراهیمی در دقیقه ۵۴ بازی اولین گل تیم تراکتورسازی را به ثمر رساند و در ادامه و در دقیقه ۶۶ محمد ایرانپوریان گل دوم تراکتورسازی را از روی نقطه پنالتی وارد دروازه حریف نمود و تک گل صبا را احمد حسنزاده در دقیقه ۷۱ به ثمر رساند.
خواجه بزرگ شمس کفاة احمد حسن کاحسان او و نعمت او دستگیر ماست
رئیسجمهور احمد حسن البکر در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) معاهداتی با سوریه (که تحت حاکمیت بعثیهای آن کشور بود) امضا کرد که طبق آنها هر دو کشور با هم متحد میشدند. بنابر معاهدهها، حافظ اسد رئیسجمهور وقت سوریه قائممقام اتحادیه میشد. با این وضع مقام صدام در خطر میافتاد؛ ولی پیش از اینکه چنین اتفاقی بیفتد، به وسیله یک کودتای نرم و بدون خشونت در ردههای بالای دولت، رئیسجمهور البکر در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۵۸ (۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹) مجبور به استعفا شد و به این ترتیب صدام بهطور رسمی رئیسجمهور عراق گردید.
چون از نشاندن بوسهل زوزنی فارغ شدند، امیر مسعود، رضی اللّه عنه، با خواجه احمد حسن وزیر خلوت کرد بحدیث دیوان عرض که کدام کس را فرموده آید تا این شغل را اندیشه دارد؟ خواجه گفت: ازین قوم بوسهل حمدوی شایستهتر است.
در ۱۹۶۸ بود که کودتای دوم عراق باعث شد تا حزب بعث به سرکردگی ژنرال احمد حسن البکر که اهل تکریت و باصطلاح دایی صدام بود به قدرت برسد. صدام ۳۱ ساله بهعنوان معاون رئیسجمهور تقریباً همهکاره عراق شد.
پس شاهنامه علی دیلم در هفت مجلد نبشت و فردوسی بودلف را برگرفت و روی به حضرت نهاد به غزنین، و به پایمردی خواجهٔ بزرگ احمد حسن کاتب عرضه کرد و قبول افتاد.
در آستانهٔ پایان مدت اعتبار گذرنامهٔ ایرانی بختیار، کشورهای سوئیس، فرانسه و برخی کشورهای عربی برای اعطای گذرنامه و تابعیت سیاسی به او اعلام آمادگی کردند. ژنرال صالح مهدی عماش از سوی ژنرال احمد حسن البکر، رئیسجمهور عراق برای دیدار بختیار به ژنو رفت و پیام داد که دولت عراق با کمال افتخار به ژنرال بختیار گذرنامهٔ سیاسی اعطا کرده و در عراق مورد پذیرایی قرار خواهد گرفت. بختیار که علاقهمند بود نزدیک مرزهای ایران باشد پذیرفت و در اردیبهشت ۱۳۴۸ با تشریفات وارد بغداد شد و در قصر سابق نوری سعید ساکن شد.
در پی تشدید اختلاف میان دولت ایران و عراق و افزایش فشار بر ایرانیان، خمینی طی تلگرافی به احمد حسن البکر اعتراض کرد و درخواست خروج از این کشور را داد، اما حکومت عراق اجازه خروج نداد. با انعقاد عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر میانمیان محمدرضا شاه و صدام حسین و کاهش اختلاف میان دو دولت، فشارها بر خمینی تشدید شد.