احترام به پدر

معنی کلمه احترام به پدر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] احترام به پدر (قرآن). طبق آیات قرآن لازم است که انسان نسبت به پدر و مادر خود احترام داشته باشد و حرمت آنان را حفظ کند، بی حرمتی به پدر و مادر و کوتاهی در رعایت حقوق آنان، گناه محسوب می شود.
بر انسان لازم است که حرمت پدر و مادر را حفظ کند و از اهانت و آزار آنان بپرهیزد:وقضی ربک الاتعبدوا الا ایاهوبالولدین احسـنا اما یبلغن عندک الکبر احدهمآ او کلاهما فلاتقل لهمآ اف ولاتنهرهما وقل لهما قولا کریما• واخفض لهما جناح الذل من الرحمة وقل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا.و پروردگارت فرمان داده، جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هر گاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو! و بال های تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!»
← تفاسیر آیات مذکور
بی حرمتی به پدر و مادر و کوتاهی در رعایت حقوق آنان، گناه و نیازمند توبه است:واخفض لهما جناح الذل من الرحمة وقل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا• ربکم اعلم بما فی نفوسکم ان تکونوا صــلحین فانه کان للاوبین غفورا.و بال های تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» پروردگار شما از درون دلهایتان آگاه تر است (اگر لغزشی در این زمینه داشتید) هر گاه صالح باشید (و جبران کنید) او بازگشت کنندگان را می بخشد. و از آنجا که گاهی در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر و احترام آنها و تواضعی که بر فرزند لازم است ممکن است لغزش هایی پیش بیاید که انسان آگاهانه یا ناآگاه به سوی آن کشیده شود در این آیه می گوید: پروردگار شما به آنچه در دل و جان شما است از شما آگاهتر است (ربکم اعلم بما فی نفوسکم) چرا که علم او در همه زمینه ها حضوری و ثابت و ازلی و ابدی و خالی از هر گونه اشتباه است در حالی که علوم شما واجد این صفات نیست.بنابراین اگر بدون قصد طغیان و سرکشی در برابر فرمان خدا لغزشی در زمینه احترام و نیکی به پدر و مادر از شما سرزند و بلافاصله پشیمان شدید و در مقام جبران برآئید مسلما مشمول عفو خدا خواهید شد: اگر شما صالح باشید و توبه کار خداوند توبه کاران را می آمرزد (ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفورا).
شرط آمرزش الهی
صلاح پیشگی و نیت صادق، شرط برخورداری از آمرزش الهی در صورت بی حرمتی به پدر و مادر است:واخفض لهما جناح الذل من الرحمة وقل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا• ربکم اعلم بما فی نفوسکم ان تکونوا صــلحین فانه کان للاوبین غفورا.و بال های تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» پروردگار شما از درون دلهایتان آگاه تر است (اگر لغزشی در این زمینه داشتید) هر گاه صالح باشید (و جبران کنید) او بازگشت کنندگان را می بخشد. اینکه فرمود: ربکم اعلم بما فی نفوسکم، معنایش این است که پروردگار شما از خود شما بهتر می داند که چه حرکتی کردید و این مقدمه است برای بعدش که می فرماید: ان تکونوا صالحین، و مجموعا معنایش این می شود که اگر شما صالح باشید و خداوند هم این صلاح را در نفوس و ارواح شما ببیند، او نسبت به توبه کاران آمرزنده است.و در جمله، فانه کان للاوابین غفورا، کلمه اوابین به معنای برگشت کنندگان به سوی خداست که در هر گناهی که می خواهند انجام دهند به یاد خدا افتاده و بر می گردند. و این تعبیر از قبیل بیان عام در مورد خاص است. و معنایش این است که اگر شما صالح باشید و خداوند هم این صلاح را در روح شما ببیند و شما در یک لغزشی که نسبت به والدین خود مرتکب شدید به سوی خدا بازگشت کرده و توبه نمودید، خداوند شما را می آمرزد، برای اینکه او همواره درباره اوابین (و بازگشت کنندگان) غفور و بخشنده بوده است.
احترام یوسف به والدین خود
...

جملاتی از کاربرد کلمه احترام به پدر

جرج هربرت واکر بوش در ۱۲ ژوئن ۱۹۲۴ و در خیابان آدامز واقع در میلتون در ایالت ماساچوست به دنیا آمد. بوش پس از پدربزرگ مادرش جورج هربرت واکر برای ادای احترام به پدر بزرگش نام اورا هم نام پدر بزرگش گذاشتند. خانوادهٔ وی مدتی کوتاه پس از به دنیا آمدن وی به گرینویچ مهاجرت کردند و او تحصیلات ابتدایی را در همان‌جا گذراند و در سال ۱۹۳۶ به آکادمی فلیپس در ایالت ماساچوست رفت. جایی که او تعدادی از مقام‌های مختلف مسئولیت‌هایی برعهده گرفت که شامل رئیس دانشکده ارشد، دبیر شورای دانشجویی، رئیس گروه جمع‌آوری کمک‌های اجتماعی، عضو هیئت تحریریه روزنامه مدرسه و کاپیتان بیس بال و فوتبال می‌شد.
ملاحظات خاص در تعریف مشخص از حقوق، در دوران مختلف تاریخ، بارها تغییر کرده‌است. در بسیاری موارد، تعریف یک گروه از حقوق، در تضادی قهرآمیز با سایر گروه‌ها قرار داشت. در حوزه سیاسی، هرگاه موضوع حقوق، از نظر تاریخی اهمیت داشت، قوانین اساسی کشورها به تعیین حقوق مدنی اشخاص می‌پرداختند. در طول تاریخ، بسیاری از مفاهیم حقوقی، مقتدرانه و دارای سلسله مراتب هرمی بودند. تناسب حقوقی در ارتباط میان افراد، وجود نداشت و حق یک فرد می‌توانست، بارها از حقوق دیگران بیشتر باشد. برای مثال، وظیفهٔ پسر، در احترام به پدر، بر اساس حق پسر، به دریافت مراقبت پدرانه، تعریف نمی‌شد. یا حقوق مسلم پادشاه، حق متقابلی را برای زیردستان، تضمین نمی‌کرد.