اجلد

معنی کلمه اجلد در لغت نامه دهخدا

اجلد. [ اَ ل َ ] ( ع ص ) زمین هموار. || زمین سخت. ج ، اَجالِد. ( منتهی الارب ). و اجلاد، هم مفرد و هم جمع اجلد آمده است.

جملاتی از کاربرد کلمه اجلد

خانات کیمک یا قیمق نام دولتی ترک بود که از ۷۴۳ میلادی تا زمان استیلای مغول در اوایل سدهٔ سیزدهم میلادی در حد فاصل دو رود اُب و ایرتیش مستقر بود. این دولت از اقوام کیمک و قبچاق تشکیل شده‌بود. جز این دو پنج طایفهٔ دیگر بایندر، یمک، تاتار، لنیکز و اجلد هم در این اتحادیه همراه بودند. اینان مردمانی دامدار و کوچ‌نشین بودند. شکار نیز به ویژه به صورت گروهی جزء جدایی‌ناپذیر زندگی آنان بود. پایتخت ایشان شهر ایمکیا در کرانهٔ رود ایرتیش بود. همسایگان جنوبی ایشان ترکان خلج بودند.