اثرط

معنی کلمه اثرط در لغت نامه دهخدا

اثرط. [ اَ رَ ] ( اِخ ) ابن شم ( و شهم نیز گویند ) ابن طورک بن شیداسب بن ثور بن جمشید. رجوع بمجمل التواریخ و القصص ص 25 شود.

جملاتی از کاربرد کلمه اثرط

ستود اثرط از پیش ضحاک را به رخساره ببسود مر خاک را
درِ گنج اثرط سبک باز کرد سپه را به نزل و علف ساز کرد
سران سپه و اثرط سرافراز به صد لابه بردندش از پیش باز
گشاد اثرط از بهر جفت پسر یکی گنج یاقوت و دُر سر به سر
گریزندگان نزد اثرط به درد رسیدند پرخون و پرخاک و گرد
بعدها از این تور پسری به وجود آمد به نام شیدسپ و از او طورک و از او نیز شم و از شم، اثرط به وجود آمد. که این اثرط پدر گشتاسپ پهلوان بزرگ سیستان شد و موضوع گرشاسبنامه جنگها و سفرهای عجیب همین گرشاسپ به توران، هند، آفریقا و جزایر ناشناس دیگر است.
صد و بیست پیل دگر بار نیز بد از بهر اثرط ز هر گونه چیز
خبر شد برِ اثرط سر فراز سبک خواند لشکر ز هر سو فراز
سراسیمه ماندند زاول سپاه به اثرط نمودند هر گونه راه
وز آن سو چو از شهر داور سپاه سوی جنگ برد اثرط کینه خواه
گرفتند پیلان اثرط گریز بر آمد ز زابل گُرُه رستخیز