اثبات کردن

معنی کلمه اثبات کردن در لغت نامه دهخدا

اثبات کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ثابت کردن. تصدیق کردن. || ثبت نام در دیوان ( جیش ) کردن : دانسته آید که آن کسان را که بنوی اثبات کرده است [ حاجب غازی ] هم بر آن جمله که وی دیده است و کرده است بداشته آید. ( تاریخ بیهقی ). امیر مسعود دست تلک [ هندی ] گشاده گردانید که چون از برغوزک بگذرد هرچه خواهد کند از اثبات کردن هندوان. ( تاریخ بیهقی ).

معنی کلمه اثبات کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - ثابت کردن تصدیق کردن . ۲ - ثبت نام در دیوان ( جیش ) کردن . ۳ - اقام. برهان کردن اقام. دلیل کردن دلیل آوردن .

جملاتی از کاربرد کلمه اثبات کردن

ظریف در مصاحبه با مارگارت برنان، روزنامه‌نگار آژانس خبری سی بی اس، گفت، پیش از مذاکره مبادله زندانیان بین ایران و ایالات متحده، ایالات متحده باید ثابت کند که در آن جدی است زیرا این آنها هستند که نیاز به اثبات کردن دارند. وقتی برنان از ظریف پرسید که چگونه ایران جدیت خود را نشان می‌دهد و آیا ایران آماده شده‌است که پنج آمریکایی را که در ایران زندانی هستند، آزاد کند، ظریف گفت، ایران هرگز نیازی به نشان دادن جدیت خود ندارد زیرا آنها با اجرای توافق هسته ای جدیت خود را نشان داده‌اند. ایالات متحده نشان داده‌است که وقتی آنها در مورد چیزی صحبت می‌کنند فقط تمایل خود را نشان می‌دهند اما پس از آن تصمیم خواهند می‌گیرند که آیا می‌خواهند به آن پایبند باشند یا خیر.