اثاثی

معنی کلمه اثاثی در لغت نامه دهخدا

اثاثی. [ اَ ثی ی ] ( اِخ ) نامی از نامهای اسبان و از جمله نام اسب پسران حارث بن مالک بن عمرو که ایشان را حبطات گفتندی. || ( ع اِ ) دیگدان. اثافی .

معنی کلمه اثاثی در فرهنگ فارسی

نامی از نامهای اسبان

جملاتی از کاربرد کلمه اثاثی

فرستاد آورد بسیار چیز اثاثی که بد در خور شاه نیز
گذشته از منابع نور، داخل تکیه را با تاج‌های گل و پارچه‌ها و قالی‌های گرانبها و آیینه می‌آراستند. تزیین هریک از طاق‌ها بر عهده یکی از رجال بود و رقابت میان آنان به شکوه بیشتر آرایه‌ها منجر می‌شد. بخش‌هایی نیز به درویشان اختصاص داشت که با تخت پوست، کشکول، بوق و تسبیح تزیین می‌شد. شاه نیز اثاثی خاص تکیه دولت تدارک دیده بود.