ابگیری

معنی کلمه ابگیری در لغت نامه دهخدا

( آبگیری ) آبگیری. ( حامص مرکب ) شغل آبگیر حمام. || لحیم کردن ظرفهای فلزین با قلعی یا بستن منافذ آن با موم مذاب. || پرآب کردن حوض و آب انبار و ظروف و اوانی.

معنی کلمه ابگیری در فرهنگ فارسی

( آبگیری ) ۱ - شغل و پیش. آبگیر حمام . ۲ - پر آب کردن حوض و آب انبار و ظرفها. ۳ - لحیم کردن ظرفهای فلزی یا قلعی با بستن سوراخهای آن با موم مذاب .
شغل آبگیر حمام

معنی کلمه ابگیری در فرهنگستان زبان و ادب

آب گیری
{flooding} [حمل ونقل دریایی] پذیرش آب به داخل انبار یا یکی از اتاقک ها برای اطفای حریق یا پذیرش آب در انبارهای ترازه گیری برای بالا بردن پایداری شناور

معنی کلمه ابگیری در دانشنامه آزاد فارسی

آبگیری. رجوع شود به:آبدارشدن

جملاتی از کاربرد کلمه ابگیری

دریاچه شهداد و یا دریاچه جوان یک دریاچه در نزدیکی شهداد در استان کرمان است. از این دریاچه با عنوان معجزه کویر نیز یاد می‌شود. دریاچه شهداد دریاچه‌ای طبیعی است که در اثر طغیان و سیلاب در فروردین ماه سال ۱۳۹۸ به وجود آمد و در آذرماه سال ۱۴۰۱ آخرین قطرات این دریاچه خشک شد. این دریاچه در منطقه شهداد استان کرمان واقع شده‌است. این پدیده در دل کویر که حیات در آن به ندرت دیده می‌شود پدیده‌ای نادر است. سرانجام دریاچه جوان‌شهداد در آذر ماه سال ۱۴۰۱ به‌طور کامل خشک شد، اما این دریاچه فصلی می‌باشد و احتمال ابگیری دوباره آن وجود دارد.