ابون

معنی کلمه ابون در لغت نامه دهخدا

ابون. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اَب. ( منتهی الارب ).
ابون. [ اَ ] ( اِ ) راسن. زنجبیل شامی.
ابون. [ اَ ] ( اِخ ) ( دیر... ) یا دیر انبون. دیریست در جزیره و نزدیک آن گوری کلان و گویند قبر نوح نبی است.

معنی کلمه ابون در فرهنگ فارسی

دیریست در جزیره و نزدیک آن گوری کلان و گویند که قبر نوح نبی در آنجاست

جملاتی از کاربرد کلمه ابون

در سال ۱۹۲۶ دسنوس شعر شب شبهای بی عشق را سرود که یک رباعی طرب‌انگیز سرشار از تنهایی نادر است که از اینجهت بیشتر شبیه کارهای شارل بودلر است تا برتون. دسنوس عاشق ابون ژرژ خواننده زن فرانسوی می‌شود که عملاً وصلی در این عشق وجود ندارد و کاملاً یک عشق یکطرفه است. او بعضی از اشعارش را برای او می‌نویسد، همچنین یک رمان سورئالیستی نیز برای او می‌نویسد