ابوعبدالعزیز

معنی کلمه ابوعبدالعزیز در لغت نامه دهخدا

ابوعبدالعزیز. [ اَ ع َ دِل ْ ع َ ] ( اِخ ) تابعی است. او از ابی هریره و از او ابوحمزه روایت کند.
ابوعبدالعزیز. [ اَ ع َ دِل ْ ع َ ] ( اِخ ) سعیدبن عبدالعزیز. از روات است.
ابوعبدالعزیز. [ اَ ع َ دِل ْ ع َ ] ( اِخ ) عاصم بن عبدالعزیز. از روات است.
ابوعبدالعزیز. [ اَ ع َ دِل ْ ع َ ] ( اِخ ) موسی بن عبیدة الربذی. از روات است.

معنی کلمه ابوعبدالعزیز در فرهنگ فارسی

سعید ابن عبدالعزیز از روات است

جملاتی از کاربرد کلمه ابوعبدالعزیز

جندالاقصی گروه شورشی اسلام‌گرای مخالف حکومت اسد در جنگ داخلی سوریه بود. این گروه توسط ابوعبدالعزیز القطری تشکیل شده بود و ابتدا با نام سرایاة القدس و به عنوان یکی از زیرشاخه‌های جبهة النصره فعالیت می‌کرد اما به دلیل اختلافاتی که با النصره پیدا کرد از آن جدا شد.