ابوعبدالرحمن

معنی کلمه ابوعبدالرحمن در لغت نامه دهخدا

ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مسلمه ، از روات حدیث است و از صالح بن درهم روایت کند.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مسوربن مخرمةبن نوفل. صحابی است.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مطر. تابعی است و قتیبةبن سعید از او روایت کند.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مطرف بن طریف. تابعی است.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) معاذبن جبل بن عمروبن اوس. صحابی است. رجوع به معاذ... شود.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ]( اِخ ) معاویةبن ابی سفیان. رجوع به معاویه... شود.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) معاویةبن عبدالکریم. تابعی است و قتیبةبن سعید از او روایت کند.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) معبد. تابعی است و موسی بن داود از او روایت کند.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مفضل. تابعی است و صدقةبن سابق از او روایت کند.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مفضل بن محمد الضبّی. و بعضی کنیت او را ابوالعباس گفته اند. رجوع به مفضل... شود.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مفضل بن محمدبن یعلی. رجوع به مفضل... شود.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مفضل بن مهلهل. از روات است.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مکاتب عائشه. صحابی است.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ]( اِخ ) موسی بن علی بن رباع مصری. از روات حدیث است.
ابوعبدالرحمن. [ اَع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) موسی بن نصیر اللخمی بالولاء تابعی صاحب فتح اندلس. رجوع به موسی بن نصیر... شود.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) موصلی. او از ابن عمر،و از ابراهیم و از او موسی بن ابی عائشه روایت کند.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ )مولی ام مشکم. تابعی است و از ابی هریره روایت کند.
ابوعبدالرحمن. [اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مولی یزیدبن موهب الاملوکی.تابعی است و محمدبن صالح الحمصی از او روایت کند.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مؤمّل بن اسماعیل الثقفی. از ثوری و شعبه روایت کند.
ابوعبدالرحمن. [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] ( اِخ ) مؤمّل بن اهاب. از روات است.

معنی کلمه ابوعبدالرحمن در فرهنگ فارسی

انصاری است و او غروه بدر و احد را دریافته

جملاتی از کاربرد کلمه ابوعبدالرحمن

از شیخ ابوعبدالرحمن محمدبن الحسین السُلَمَی رَحِمَهُ اللّهُ شنیدم که گفت از عبداللّه بن موسی السُّلامی شنیدم گفت از شبلی شنیدم گفت حدّیکی که او معروفست بیش از حدود و حروف و این سخنی است اطلاق او و هم خطا دارد از بهر آنک قدیم سبحانه ذات او را حد نشاید و سخن او را حرف نبود.
جابر بن عبدالله انصاری در روایات مختلف ۱۹ یا ۱۷ یا ۱۸ غزوه شرکت کرده‌است. از کنیه‌های او ابوعبدالرحمن و ابومحمد است.
و هم از شیخ ابوعبدالرحمن شنیدم که هرگز استاد بوسهل هیچ چیز بکس ندادی بدست خویش، بر زمین افکندی تا آن کس آنرا از زمین برداشتی گفت دنیا از آن حقیرتر است که بسوی آن دست خویش زبر دست کسی بینم.
عطار در دیباچهٔ کتاب نحوهٔ گزینش و تألیف مطالب را به‌روشنی بیان کرده‌است؛ بنابراین مقدمه، نقل‌ها و روایت‌های تذکرةالاولیاء التقاطی از مطالب کتاب‌های دیگر است. از آثار صوفیانهٔ مهم و مشهور مربوط به اواخر قرن چهارم تا پایان قرن ششم، چند اثر با احتمال زیاد ممکن است مأخذ نقل‌های مؤلف تذکرةالاولیاء باشند، که عبارت‌اند از: طبقات الصوفیه اثر ابوعبدالرحمن محمد سلمی نیشابوری، حلیةالاولیا ابونعیم اصفهانی، و رسالهٔ قشیریه نوشتهٔ ابوالقاسم قشیری. کشف‌المحجوب هُجویری نیز احتمالاً از منابع عطار بوده، زیرا عطار برخی از مضامین آن را با عبارات روان‌تر و رساتر آورده‌است.