ابود

ابود

معنی کلمه ابود در لغت نامه دهخدا

ابود. [ اُ ] ( ع اِ ) ج ِ اَبَد.
ابود.[ اُ ] ( ع مص ) برمیدن. رمیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ). وحشی شدن. ( زوزنی ). وحشت گرفتن ، چنانکه بهیمه. || مقیم شدن بجای. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). بجائی مقیم شدن. ( زوزنی ). ایستادن. استادن. اقامت کردن. || گفتن شعری مشکل که معنی آن دانسته نمیشود. || جاودانه شدن.

معنی کلمه ابود در فرهنگ فارسی

رمیدن

معنی کلمه ابود در دانشنامه عمومی

ابود ( به لاتین: Aboudé ) در ساحل عاج است که در agnéby واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه ابود

او در آغاز دهه ۸۰ میلادی به «نیروی ۱۷» شاخه نظامی الفتح یاسر عرفات سازمان آزادی‌بخش فلسطین پیوست که نیرویی ویژه بود و برای حفاظت از اشخاصی مانند ابوعمار، ابو جهاد و ابود ایاد تشکیل شده‌بود. اما در پی اشغال بیروت در سال ۱۹۸۲ از سوی اسرائیل، فعالان جنبش آزادی‌بخش فلسطین از لبنان خارج شدند. پس از محاصره ۳ ماهه بیروت که مبارزان فلسطینی از لبنان خارج شدند، عماد مغنیه سرخورده از مبارزه آنان، در لبنان ماند و با دوستان همفکرش گروه کوچک سازمان جهاد اسلامی (لبنان) را تأسیس کرد و در دهه ۸۰ میلادی به شیوه اطلاعاتی امنیتی خاص خودش به مبارزه با نیروهای غربی حاضر پرداخت.