ابوحلیمه

معنی کلمه ابوحلیمه در لغت نامه دهخدا

ابوحلیمه. [ اَ ح َ م َ ] ( اِخ ) معاذبن الحارث. راوی است.
ابوحلیمه. [ اَ ح َ م َ ] ( اِخ ) راشدبن اسحاق بن اشد. رجوع به راشد... شود.

معنی کلمه ابوحلیمه در فرهنگ فارسی

معاذ بن الحارث راوی است

جملاتی از کاربرد کلمه ابوحلیمه

در مارس ۱۹۹۴، سلامه، نضال ایاد، محمود ابوحلیمه و احمد عجاج، همگی در بمب‌گذاری مرکز تجارت جهانی مجرم شناخته شده و در مه ۱۹۹۴ به حبس ابد محکوم شدند.
این حمله توسط گروهی از تروریست‌ها از جمله رمزی یوسف، محمود ابوحلیمه، محمد سلامه، نضال ع. ایاد، عبدالرحمن یاسین و احمد عجاج طراحی شده بود. آن‌ها از خالد شیخ محمد، عموی رمزی یوسف، کمک مالی دریافت کرده بودند. در مارس ۱۹۹۴، چهار نفر به جرم انجام این بمب‌گذاری محکوم شدند: ابوحلیمه، عجاج، ایاد و سلامه. این اتهامات شامل توطئه، تخریب اموال با مواد منفجره و حمل‌ونقل بین‌ایالتی مواد منفجره بود. در نوامبر ۱۹۹۷، دو نفر دیگر در این رابطه، محکوم شدند: رمزی یوسف، سازمان‌دهندهٔ بمب‌گذاری‌ها، و ایاد اسماعیل، که خودروی حامل بمب را رانده بود.