ابوبکر قهستانی

معنی کلمه ابوبکر قهستانی در لغت نامه دهخدا

ابوبکر قهستانی. [ اَ بو ب َ رِ ق ُ هَِ ] ( اِخ ) از علمای قهستان بوده و گاهی نیز بشعر و شاعری رغبت مینموده است. قطعه ذیل او راست :
اگر بتگر چنان صورت نگارد
مریزاد آن خجسته دست بتگر
وگر آزر چنو دانست کردن
درود از جان من بر جان آزر.

معنی کلمه ابوبکر قهستانی در فرهنگ فارسی

از علمای قهستان بوده

جملاتی از کاربرد کلمه ابوبکر قهستانی

جواب پیلان خداوند می‌دهد. شنودم که سلطان محمود را تغیر افتاد و تا دیری به‌هُش نیامد و بسیار بگریست و زاری کرد، چنانک دیانت آن پادشاه بود و عذر‌‌های بسیار خواست از امیرالمؤمنین و آن سخن دراز‌ست؛ ابوبکر قهستانی را خلعتی گرانمایه فرمود و او را فرمود تا در میان ندیمان نشیند و قاعدهٔ درجه‌ش بیفزود، بدین یک سخن دو درجهٔ بزرگ یافت.