ابوالوقت

معنی کلمه ابوالوقت در لغت نامه دهخدا

ابوالوقت. [ اَ بُل ْ وَ ] ( اِخ ) عبدالأوّل عیسی بن شعیب بن ابراهیم بن اسحاق سیستانی بن ابی عبداﷲ. محدثی عالی الاسناد و آخرین کس که از داودی روایت کرده است. پدر او از سیستان بهرات شد و ابوالوقت در ذی قعده سال 458 هَ. ق. بهرات متولد گشت و به شب یکشنبه ششم ذی قعده سنه 553 به به بغداد برباط فیروز درگذشت و شیخ عبدالقادر گیلانی بر او نماز کرد و جسد وی بشونیزیه بمقبره رویم زاهد بخاک سپردند.
ابوالوقت. [ اَ بُل ْ وَ ] ( اِخ ) عبدالملک بن علی مکی. رجوع به عبدالملک... شود.

معنی کلمه ابوالوقت در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:ابن الوقت

جملاتی از کاربرد کلمه ابوالوقت

جان من وقت را غنیمت دان تا ابوالوقت خواندت هشیار
نیست او ابن وقت ابوالوقت است وقتش ایمن ز وصمت و مقت است