ابناوی

معنی کلمه ابناوی در لغت نامه دهخدا

ابناوی. [ اَ ] ( ص نسبی ) منسوب به ابناء، یعنی اخلاف ایرانیان که با وهزر دیلمی بزمان انوشروان به یمن شدند و بدانجا اقامت گزیدند. رجوع به ابناء شود. ، ( ابن آوی ) ابن آوی. [ اِ ن ُ وا ] ( ع اِ مرکب ) شغال. شگال. کلب برّی. شار. ابووائل. دَاءَلان. تور. ذئب الارمن. توره. ( مهذب الاسماء ). گال. اهمر. چغال. چغّال : پس آن سال بزمین عجم شگال پدید آمد، آن کجاابن آوی خوانند و اندر زمین عجم هرگز آن نبوده بود، بزمین ترکستان بودی. ( تاریخ طبری ترجمه بلعمی ). ج ، بنات آوی.

معنی کلمه ابناوی در فرهنگ فارسی

شغال، شگال، بنات آوی جمع
اخلاف ایرانیان

جملاتی از کاربرد کلمه ابناوی

طاهر، پس از این پیروزی در نبرد ری، به مقابله با لشکرهایی که به صورت پیاپی از سمت امین گسیل می‌گشتند، پرداخت. و به پیشروی به سمت عراق ادامه داد. وی در همدان با یکی از سرداران امین، به نام عبدالرحمن بن جبله ابناوی، روبرو گشت و پس از جنگی سخت با آنان و محاصره چند ماهه همدان، وی را از پای درآورد و لشکرش را وادار به هزیمت کرد. پس از این واقعه، طاهر شهرها را یکی پس از دیگری با جنگ‌های پراکنده یا روش‌های دیگر فتح کرد.