ابن نما

معنی کلمه ابن نما در لغت نامه دهخدا

ابن نما. [ اِ ن ُ ن َ ] ( اِخ ) نظام الدین احمدفرزند نجیب الدین ابوابراهیم محمد. از فقهای شیعه.
ابن نما. [ اِ ن ُ ن َ ] ( اِخ ) نجم الدین جعفربن شمس الدین محمدبن جعفر فرزندزاده ٔنجم الدین جعفربن محمد. او راست : کتاب منهج الشیعه.
ابن نما. [ اِ ن ُ ن َ ] ( اِخ ) نجم الدین جعفربن محمد فرزند نجیب الدین ابوابراهیم محمد. فقیه و محدث. او راست : کتاب مثیرالاحزان و کتابی در اخبار مختاربن ابی عبیده ثقفی.
ابن نما. [ اِ ن ُ ن َ ] ( اِخ ) جلال الدین حسن فرزند نظام الدین احمد. فقیه شیعی.
ابن نما. [ اِ ن ُ ن َ ] ( اِخ )نجیب الدین ابوابراهیم محمدبن جعفربن محمدبن نمای حلی ربعی. فقیه شیعی. او شاگرد ابن ادریس و استاد محقق صاحب شرایع است. وفات او به 645 هَ. ق. بوده است.

معنی کلمه ابن نما در فرهنگ فارسی

فقیه شافعی

معنی کلمه ابن نما در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن نما،، عنوان افراد خاندانی امامی از عالمان و فقیهان حله که در سده های ۶-۸ق/۱۲-۱۴م می زیسته اند.
نیای بزرگ آنان نما پسر علی بن حمدون رَبَعی بود که با ابوعلی طوسی معاصر بوده است.
از پیشینیان خاندان
نام آورترین افراد این خاندان اینانند:
نجیب الدین
...
[ویکی اهل البیت] کلیدواژه: ابن نما حلی، آثار ابن نما حلی
نجم الدین جعفر بن محمد بن جعفر بن هبه الله بن نما حلی در شهر حله، از شهرهای عراق به دنیا آمد. پدر وی یکی از علمای آن دیار بود.
محمد بن جعفر بن نما، محمد بن ادریس حلی، شیخ بن محمد بن مشهدی.
محقق حلی، علامه حلی، علی بن حسین بن حماد.
مثیر الاحزان، اخذ الثار فی احوال المختار، ذوب النضار فی شرح اخذ الثار.
وی به سال 645 در نجف اشرف وفات نمود.

جملاتی از کاربرد کلمه ابن نما

گل گلبن فضل ابن نما که دانش ازو دیده نشو و نما