ابن عماد

معنی کلمه ابن عماد در لغت نامه دهخدا

ابن عماد. [ اِ ن ُ ع ِ ] ( اِخ ) دولتشاه در تذکره گوید مردی فاضل و اصل او از خراسان است و در شیراز میزیست و منقبت ائمه معصومین میگفت. غزلهای پسندیده دارد و ده نامه او مشهور است.

معنی کلمه ابن عماد در فرهنگ فارسی

مردی فاضل و اصل او از خراسان است

معنی کلمه ابن عماد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن عماد (ابهام زدایی). ابن عماد ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابن عماد ابوالفلاح عبدالحی بن احمد عکری صالحی، اِبْن عِماد، ابوالفلاح عبدالحی بن احمد بن محمد عکری صالحی ( رجب ۱۰۳۲ - ذیحجه ۱۰۸۹)، شرح حال نویس و ادیب و فقیه حنبلی• ابن عماد ابوالعباس احمد بن عماد اقفهسی، اِبْن عِماد، ابوالعباس احمد بن عماد بن یوسف اُقْفَهْسی (۷۵۰ ۸۰۸ق /۱۳۴۹ ۱۴۰۵م)، فقیه شافعی مصری
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابن عماد

ده نامه ایست از ابن عماد از شاعران قرن هشتم (متوفی ۸۰۰ه. ق). این منظومه در ۷۶۰ بیت در ماه ربیع‌الاول سال ۷۹۴ه. ق. به پایان رسیده و شاعر نام آن را «روضة المحبین» نهاده‌است. وزن این منظومه اندک اختلافی با ده نامه‌های دیگر دارد. با آنکه در بحر هزج مسدس (محذوف یا مقصور) است. نخستین «مفاعلین» آن اخرب یعنی «مفعول» است.