معنی کلمه ابن ساعاتی در لغت نامه دهخدا
ابن ساعاتی. [ اِ ن ُ ] ( اِخ ) احمدبن علی بن تغلب بغدادی حنفی فقیه. ساعتهای مشهور در مدرسه مستنصریه بغداد را پدر او علی کرده و از این قِبَل بساعاتی ملقب گردیده است. احمد فقه در بغداد آموخت. او راست : کتاب مجمعالبحرین در فقه. وفات او به سال 694 هَ.ق. بوده است.
ابن ساعاتی. [ اِ ن ُ ] ( اِخ ) فخرالدین رضوان بن رستم ، برادر ابوالحسن علی بن رستم. اصلاً ایرانی. در طب و ریاضی بارع و از شعر و ادب نیز بابهره بوده است ودر صنعت ساختن ساعت نیز مانند پدر خویش مهارت داشته. سپس در خدمت ملک فائزبن ملک عادل به دمشق مقام وزارت یافته است. او راست کتابی در صناعت ساعات و ترکیب آن ، مصور بصور قطعات و اجزاء ساعت با نام هر جزء و کار و جای آن. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه خدیویه موجود است. وفات او به سال 627 هَ.ق. بوده است.