ابن روح

معنی کلمه ابن روح در لغت نامه دهخدا

ابن روح. [ اِ ن ُ ] ( اِخ ) ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی. وفات 326 یا 329 هَ.ق. اصلاً ایرانی از نژاد نوبخت معروف منجم منصور دوانیقی. و شجره نسب او معلوم نیست بچه طریق بنوبخت می پیوندد. او باعتقاد امامیه نائب سوم امام دوازدهم بود ( از سال 305 تا سال 329 یا 326 ). ابن روح را حامدبن عباس وزیرمقتدر خلیفه عباسی بتهمت مراوده با قرامطه محبوس کرد اتفاقاً در سال 317 امراء بغداد بشوریدند و دو روز مقتدر از خلافت خلع و بار دیگر باین مقام بازگشت ، حسین بن روح در این فترت از زندان رهائی یافت و دیگر مقتدر متعرض او نگردید. مردی از معاریف شیعه موسوم به ابن ابی عزاقر شلمغانی مذهبی نو اختراع کرده بود و بحلول و اتحاد معتقد بود و دعوی میکرد که خدا در او حلول کرده و بهشت عبارت از معرفت به امام و دوزخ مثال جهل به اوست و امثال این سخنان. حسین بن روح از اقوال او تبرّی جست و توقیعی بر لعن او نشر کرد. و شلمغانی را در سال 322 بکشتند. رجوع شود به تاریخ ابن اثیر وقایع سال 322 و تاریخ ابن خلکان ( ترجمه حسین بن منصور حلاج ) و مجالس المؤمنین و احتجاج و منتهی المقال.

معنی کلمه ابن روح در فرهنگ فارسی

اصلا ایرانی از نژاد نوبخت معروف منجم منصور دوانیقی

جملاتی از کاربرد کلمه ابن روح

میرزا نعمت‌الله بیضائی در سال ۱۲۸۲ خورشیدی در شهرستان آران و بیدگل زاده شد. وی فرزند میرزا محمدرضا (متخلص به ابن روح آرانی)، نوهٔ ملا محمد آرانی (متخلص به روح‌الامین)، برادر ادیب بیضایی آرانی، عموی پرتو بیضایی آرانی و همچنین پدر بهرام بیضایی است. نعمت‌الله بیضائی از بهائیان کاشان بود که در شعر به «ذکایی» تخلص می‌کرد. او حقوق‌دان و مؤسس انجمن ادبی تهران بود.
علی ابن محمد سمری (فوت ۳۲۹ ق -۹۴۱ م) پس از مرگ حسین ابن روح جانشین او شد و سه سال نیابت کرد. وی شش روز قبل از مرگ نامه ای از امام غایب دریافت کرد که مرگ او را پیش‌بینی کرده و اعلام کرده بود به غیبت کبری می‌رود تا زمانی که خداوند به او اجازه بازگشت بدهد
حسین ابن روح نوبختی (فوت ۳۲۶ ق -۹۳۷ م) به سفارش محمد ابن عثمان پس از مرگ جانشین او شد. و تا ۲۰ سال (تا ۳۲۶ ق -۹۳۷ میلادی) در این مسند باقی ماند