ابن جلا

معنی کلمه ابن جلا در لغت نامه دهخدا

ابن جلا. [ اِ ن ُ ج َ ] ( اِخ ) ابن جلای مرسی. نام طبیبی مشهور در خدمت منصور. ( لکلرک ).
ابن جلا. [ اِ ن ُ ج َ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) شناخته هر کس. ( مهذب الاسماء ). شناخته. || سید. رئیس. سر. سرور.

معنی کلمه ابن جلا در فرهنگ فارسی

نام طبیبی مشهور در خدمت منصور

جملاتی از کاربرد کلمه ابن جلا

گاه چون عبدالله ابن جلا داده سهل آئینهٔ دل را جلا
و ابن جلا گوید: سیصد پیر را دیدم. در میان ایشان هیچ کس بزرگتر از چهارتن نبود. اول ایشان بوتراب بود.