ابن العدیم

معنی کلمه ابن العدیم در لغت نامه دهخدا

ابن العدیم. [ اِ نُل ْ ؟ ] ( اِخ ) ابوحفص کمال الدین عمر حلبی ( 586 -660 هَ.ق. ). فقیه و محدث. مولداو به حلب ، برای استماع حدیث به شام و عراق و حجاز سفر کرد، و چندی قاضی حلب بود. وی عمده عمر خود بتدریس و تصنیف گذرانیده و کتبی بجای گذاشته است ، ازجمله : تاریخ حلب. کتاب الدراری فی ذکر الذراری. کتاب الاخبار المستفاده فی ذکر بنی جراده. کتابی در خط و قواعد و اقسام آن. رفع الظلم و التجری عن ابی العلاء المعری.تدبیر حرارة الاکباد فی الصبر علی فقد الاولاد. پسر او نجم الدین ابوالقاسم نیز از قضاة و ادیب و شاعر بوده و خط نیکو داشته و به سال 734 هَ.ق. درگذشته است.

معنی کلمه ابن العدیم در فرهنگ فارسی

فقیه و محدث

جملاتی از کاربرد کلمه ابن العدیم

عمر بن احمد حلبی شهرت‌یافته به ابن العدیم (۱۱۹۲-۱۲۶۲م) فقیه، محدث، تاریخ‌نگار و زندگی‌نامه‌نویس برجستهٔ شامی در نیمهٔ اول سدهٔ هفتم هجری بود.