ابرس

معنی کلمه ابرس در لغت نامه دهخدا

ابرس. [ اِ ب ِ ] ( اِخ ) گئورگ مُریتس. مصرشناس و داستان نویس آلمانی ( 1837-1898 م. ). وی در حدود بیست داستان بزرگ و کوچک نوشته است ، از آن جمله است : گواردا ( 1877 )، دو خواهر ( 1880 )، امپراطور ( 1881 )، سِراپیس ( 1885 )، ژُزوئه ( 1891 )، نامزد نیل ( 1893 ).

جملاتی از کاربرد کلمه ابرس

بارتلز دکترای خود را از دانشگاه گوتینگن، در سال ۱۹۲۳ دریافت کرد. او سپس در رصدخانه مغناطیسی شهر پوتسدام برای فوق دکترا مشغول به کار شد. در سال ۱۹۲۸، وی به تدریس هواشناسی در مقام استاد در ابرس والده مشغول به کار شد. در سال ۱۹۳۶ استاد کامل در دانشگاه برلین و مدیر مؤسسه ژئوفیزیکی پوتسدام شد. از سال ۱۹۳۱ تا سال دوم جنگ جهانی دوم، وی همچنین به عنوان همکار تحقیقاتی در مؤسسه کارنگی واشینگتن نیز فعالیت می‌کرد. او با همکاری سیدنی چپمن موفق شد تا اثر دو جلدی ژئومغناطیس را منتشر کند، یک مرجع قاطع در دانش ژئوفیزیک است.
اگرچه سرماخوردگی تنها از دههٔ ۱۹۵۰ شناخته شده‌است، اما این بیماری از دوران باستان با انسان همراه بوده‌است. علائم و درمان آن در پاپیروس‌های ابرس مصری، قدیمی‌ترین اثر طبی موجود که در قرن ۱۶ پیش از میلاد نوشته شده، توضیح داده شده‌است.
شرح عفونت‌های دستگاه ادراری از دوران باستان موجود است و اولین شرح مستند آن در پاپیروس ابرس آمده که قدمت آن به سال ۱۵۵۰ قبل از میلاد برمی‌گردد. مصریان از آن به‌عنوان «فرستادن گرما از مثانه» یاد می‌کردند. درمان مؤثر این بیماری تا زمان تهیه و در دسترس قرار گرفتن آنتی‌بیوتیک‌ها در دهه ۱۹۳۰ صورت نمی‌گرفت و پیش از آن استفاده از گیاهان، حجامت و استراحت توصیه می‌شد.