ابرده

معنی کلمه ابرده در لغت نامه دهخدا

ابرده. [ اِ رِ دَ ] ( ع اِ ) سرمای صبحدم. ( مهذب الاسماء ). || سردی مزاج یا بیماری مضعف باه که پیران را افتد از غلبه رطوبت و برودت.

معنی کلمه ابرده در فرهنگ فارسی

بزرگترین دره ییلاقی در شش فرسنگی جنوب غربی مشهد که رود خانه پر آب زشک در آن جاریست و شامل ابر ده بالا و ابر ده پایین می باشد.
سرمای صبحدم سردی مزاج

جملاتی از کاربرد کلمه ابرده

براساس سرشماری سال ۱۳۹۰ جمعیت دهستان ابرده ۷٬۸۶۶ نفر (۲٬۳۱۸ خانوار) بوده‌است.
دهستان ابرده، دهستانی از توابع بخش شاندیز شهرستان طرقبه شاندیز در استان خراسان رضوی ایران است. تأسیس این دهستان در جلسه هیئت وزیران در تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۸۶ به تصویب رسید.
روستای ابرده سفلی، در میان دره‌ای استقرار یافته و پیرامون آن را کوه‌ها فراگرفته‌اند. کوه کنگ در جنوب روستا واقع شده و رودخانه زشک از میان روستا عبور می‌کند.
از محلات و مناطق مهم شهری شاندیز می‌توان به پاچنار، گورگاه، خادر، ارچنگ، سرخاندیز، محله، کاریز نو، پشته قلمکار، قلعه کهنه، قُرقی و سرآسیاب، حصارسرخ، صدرِ رضوی، فرهنگیان، فرش، مسکن مهر، ابرده … اشاره کرد.
آیت الله سید حسین شمس ابرده از اساتید حوزه علمیه قم ایشان دایی آیت الله سید محمد موسوی نژاد می‌باشند .
دهستان شاندیز نام دهستانی در بخش شاندیز شهرستان طرقبه شاندیز در استان خراسان رضوی است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۵٬۴۳۱ نفر (۴٬۱۳۲ خانوار) بوده‌است. پس از تفکیک دهستان ابرده، جمعیت این دهستان در سال ۱۳۹۰ به ۱۲٬۶۸۷ نفر کاهش یافته‌است.
صنایع دستی روستای ابرده سفلی عمدتاً شامل تولید محصولات چوبی و هنر نجاری است.
مردم روستای ابرده سفلی در اعیاد ملی و مذهبی نوروز، قربان، فطر و غدیر به جشن و سرور و در ایام وفات و شهادت ائمه به ویژه در ایام محرم به عزاداری می‌پردازند.