پشت گردنی

معنی کلمه پشت گردنی در لغت نامه دهخدا

پشت گردنی. [ پ ُ گ َ دَ ] ( اِ مرکب ) زخم با کف دست بر قفا. ضربه با دست به پشت گردن. سیلی که به پشت گردن نوازند. کاج. پی سر. قفا. صَفع. قذل. ( منتهی الارب ).
- پشت گردنی خوردن ؛ قفا خوردن.
- پشت گردنی زدن ؛ گردنی زدن. سیلی به پشت گردن زدن. صفع. قذل.

معنی کلمه پشت گردنی در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) سیلیی که بپشت گردن زنند قفا پی سر .

جملاتی از کاربرد کلمه پشت گردنی

دانه‌های پوستی در سرخجه معمولاً در پشت گوش پدیدار می‌شوند و سپس به صورت و گردن و بقیه نقاط بدن گسترش میابد از نشانه‌های بالینی مشخص سرخجه التهاب غده‌های لنفاوی واقع در پشت گوش یا ناحیه پشت گردنی می‌باشد. کودک مبتلا به این بیماری ممکن است فاقد علامت باشد بیماری در بزرگسالان می‌تواند به صورت تب خفیف ۱ تا ۵ روزه، سردرد، بیقراری، ترشح خفیف بینی و التهاب ملتحمه بروز کند.