نیم قد

معنی کلمه نیم قد در لغت نامه دهخدا

نیم قد. [ ق َ ]( ص مرکب ) بچه های قد و نیم قد؛ کودکان بزرگ و کوچک.

معنی کلمه نیم قد در فرهنگ فارسی

بچه های قدو نیم قد : کودکان بزرگ و کوچک .

جملاتی از کاربرد کلمه نیم قد

در ابتدای داستان، باردا خود را به صورت گدای نیمه دیوانه‌ای در شهر دل نشان می‌داد. او زمانی از نگهبانان قصر بوده که بیشتر مواقع نقش حفاظت از لیف را دارد. مادر او (مین) دایهٔ جارد و اندون بود که در زمان آمدن ارباب سایه‌ها به قصر از دنیا رفت و یکی از دلایلی که باردا به جستجوی گوهرهای کمربند رفت انتقام مرگ مادرش بود. او شمشیرزن ماهری است و اغلب اوقات خودش را به خاطر این که بین دو جوان عجول -لیف و جاسمین- گیر افتاده‌است مسخره می‌کند. در این سه مجموعه او توانایی اش را «قدرت» به نمایش گذاشت، هیچ وقت از جستجویشان ناامید نشد. او مرد خوش قلبی است و در پایان مجموعهٔ سوم، باردا خوشبختی را بعد از سال‌ها زجر کشیدن پیدا کرد، او و لیندال بروومی ازدواج کردند و نتیجهٔ این ازدواج شش بچهٔ قد و نیم قد بود.
اکبر آقا که در یزد شیرینی پزی دارد از ترس دردسرهای بچه دار شدن، تن به ازدواج نمی‌دهد، در صورتی که برادر کوچکش اصغرآقا در اصفهان دارای همسر و چند فرزند قد و نیم قد است. اصغرآقا طی تماسی دعوت می‌کند تا اکبر برای متأهل شدن و ضمناً انجام کاری به اصفهان برود.